این مجموعه شامل 10 قصه از معروفترین قصههای دنیاست. قصههایی مثل پینوکیو، سیندرلا، گربهی چکمهپوش، دختر بند انگشتی و... این قصهها، به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شدهاند و میلیونها نفر آنها را خواندهاند و میخوانند. بچهها با مطالعه این قصهها هرگز آنها را فراموش نمیکنند. در هریک از آنها نکتهی آموزندهایست که در زندگی کمک زیادی به ما خواهد کرد.
گزینه ادب پارسی (ترانه های باباطاهر)
این کتاب، از دو بخش تشکیل شده است. بخش نخست، پژوهشی نو در زندگی و آثار منسوب به باباطاهر و بخش دوم، تنظیم تازه ای از اشعار باباطاهر می باشد.
این کتاب، از دو بخش تشکیل شده است. بخش نخست، پژوهشی نو در زندگی و آثار منسوب به باباطاهر و بخش دوم، تنظیم تازه ای از اشعار باباطاهر می باشد.
سایر کتاب های همین ناشر
اشعار ساده و کودکانه ی این مجموعه ها مانند داستان هایی کوتاه و جذاب هستند که با کلماتی آهنگین بیان شده و با تصاویری شاد همراه شده اند.برخی از این شعرها با الهام از شخصیت های قصه ها . حکایت های قدیمی و مذهبی سروده شده و برخی موضوعاتی امروزی تر دارند.
ویل و اوراس درصدد نجات سرزمینشان هستند.آن هم از دست مورگات ظالم که به کوه های باران و شب تبعید شده است. آیا نقشه ی مورگار به دست این جنگجویان جوان رسوا میشود تا اهالی آرالون با دیگر صلح و صفا و امنیت زندگی شان را بازیابند؟پاسخ این سوال ها را در ماجراهای این رمان دنبال کنید. ماجراهای ویل و دوستانش در کتاب بعد به نام پل سوخته ادامه می یابد.از همراهی ویل و تکاوران جوان دیگر لذت ببرید.
«... آیا تا حالا کسی از تاریخ و کتاب های تاریخی برایت حرف زده، تاریخ دان در کتاب تاریخش به ما می گوید که در گذشته ها چه اتفاق هایی افتاده است...» و یا «... قسمت های مختلف زبان، مزه ها را تشخیص می دهد. اطراف زبان، برای فهمیدن ترشی. ته زبان برای فهمیدن تلخی. نوک زبان هم برای فهمیدن شیرینی و شوری ...».
شانزده داستان هیجان انگیز، پر از ماجرا و جادو از نویسندگان محبوب کودکان.
کودکان از آشنایی با شخصیتهای جالب این مجموعهی ماندگار لذت میبرند؛ شخصیتهای مثل پادشاه پا کثیف، شیر تنها و....
این قصهها را میتوان برای کودکان پیش دبستانی خواند یا تعریف کرد.
تنها فکرش این بود که تندتر بدود. اما فقط نیمی از راه را طی کرده بود و نمی توانست تندتر از این بدود. حالا تخته ها زیر پایش سر می خورند و رها می شدند. او سکندری می خورد، می افتاد و طناب دست هایش را می سوزاند. بین زمین و هوا تاب می خورد. نمی دانست پایش را کجا بگذارد. و در حالی که با درماندگی، در آن کوران باد آویزان مانده بود، تخته های مقابلش –تخته هایی که تنها راه رسیدن او به محل امن بودند- به کناری لغزیدند و در رودخانه زیر پایش افتادند.
او با درد، دستش را به طناب شلی که در هوا آویزان بود –تنها چیزی که از پل باقی مانده بود- گرفت و خود را جلو کشید. سعی می کرد به آنچه زیر پایش بود و اینکه اگر دستش ول می شد، چه اتفاقی می افتاد، فکر نکند.
مجموعه ی از ادبیات کهن ایران شامل 144 قصه است که به نثر ساده و روان برای کودکان بازآفرینی شده و در 4 جلد جداگانه به چاپ رسیده است. برای نوشتن ادبیات کهن ایران 1 (موش پول دوست) 43 قصه از بیست و سه کتاب کهن ارزشمند استفاده شده که در مورد هرکدام از آنها به زبان ساده توضیح داده شده است.
نجیب زاده قصه ی ما، پیش از 8 سالگی و بلوغ ذهنی خود تصمیم میگیرد به جایی عزیمت کند که به آن هیچ تعلقی ندارد و در این میان میخواهد با معنای زندگی در قالبی جدید آشنا شود، قالبی که هرچند غم انگیز است اما نگاهی تازه و متفاوت از آنچه در میان نجیب زادگان انگلستان موج میزند رابه او میآموزد. در قسمتی از این کتاب آمده است: " او امروز آمده بود تا با او دربارهی امر فوری خاصی صحبت کند و همان طور که به خیابان قصر نزدیک می شد، به دو دلیل از ملاقاتش بیش از ملاقاتهای معمولی ترس و وحشت داشت.
دخترك مهربان و شادابي است كه با پدربزرگش در كوههاي آلپ زندگي ميكند. اما او را به فرانكفورت ميبرند تا "كلارا"، دختر بيماري را كه هميشه روي صندلي چرخدار نشسته و همدمي غير از مستخدمها، معلم سرخانه و زن عبوسي به نام خانم "رتن ماير" ندارد، از تنهايي درآورد. با ورود هايدي به خانه مجلل كلارا، اتفاقاتي رخ ميدهد كه براي كلارا فوقالعاده هيجانانگيز و براي خانم رتن ماير غير قابل تحمل است. اما هايدي ميخواهد از آن خانه بزرگ شهري بگريزد و به كوهستان برگدد...
برایس و همکارش لی لی، پلیس هستند. آنها باید به ماموریت مهمی بروند. برای همین با عجله از کلانتری بیرون می روند. سوار ماشین می شوند و به سرعت به طرف محل ماموریت خود می رانند. چون باید هر چه زودتر ماموریت خود را انجام دهند
مجموعه اي از داستان هاست به روايت شاگا هيراتا، بن زلس و برادران گريم، ترجمه جمعي از مترجمين و چاپ انتشارات قدياني (كتاب هاي بنفشه). قصه هايي خواندني، عبرت آموز، كهن و شيرين با تصاويري جذاب و ديدني براي مطالعه تمام دبستاني ها و بلند خواني و قصه گويي براي كودكان 5 تا 7 سال. ده داستان مهيج، دلنشين و دوست داشتني كه با نثري ساده و ملموس براي كودكان و نوجوانان روايت شده اند.
کتاب حاضر، داستان خانواده ای سفید پوست است که به غرب کوچ می کنند، با زندگی و آداب سرخ پوست ها آشنا می شوند، سختی های طبیعت بکر را پشت سر می گذارند و در نهایت، هجوم سفیدها به این سرزمین و راندگی ساکنان اصلی آنجا از موطن اجدادیشان را به چشم می بینند.
مجموعه نبرد هیولاها، داستانی است پرماجرا و فانتزی، جهانی بین واقعیت و خیال، ماجراهایی که توسط هیولاهای مختلفی به وجود می آید. این هیولاها با طلسم شیطانی جادوگری وحشی مسلح شده اند، سرزمینی را که روزگاری از آن مراقبت می کردند، نابود می کنند. اما ساکنان آن سرزمین به جنگ با هیولاها برمی خیزند.
همانطور كه از عنوان كتاب پيداست، نويسنده سعي داشته براي آموزش حروف الفبا به كودكان، شيوهاي ارائه دهد. اما تفاوت اصلي اين كتاب مصور با كتابهاي درسي مشابهي كه چنين هدفي دارند، استفاده از شعر و كلام آهنگين در معرفي هر حرف و كلمههاي مربوط به آن است.
این مجموعه دربرگیرنده سی جلد کتاب است که شخصیت اصلی هر یک آنها دختر یا پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادتی منفی دارد؛لجباز است،زیادی غذا می خورد،بیش از حد تلویزیون تماشا می کند،خجالتی است،خبرچینی می کند و... این داستان ها به گونه ایی هستند که خواننده خردسال از همان ابتدا،بدی رفتار شخصیت داستان را حس می کند و متوجه زشتی کارش می شود. این کتابها با نویسندگی تونی گراس و ترجمه محمدرضا مهرافزا،سارا قدیانی و میترا لبافی همراه با تصاویر جذاب، به صورت کیف کتاب و سه مجموعه ده جلدی و همچنین در اندازه خشتی کوچک منتشر شده اند. گروه سنی:پیش دبستانی ها و سالهای اول و دوم ابتدایی
اورادو لبخندی زد و گفت: قهرمان واقعی وقتش را با غصه خوردن به خاطر خطاها و اشتباهاتش تلف نمی کند، بلکه سوگند می خورد که اشتباهاتش را جبران کند. فقط تو می توانی هیولاها را به خانه های اصلی و طبیعی شان بفرستی و بلوا را در تاوانیا به پایان برسانی.
تام پرسید: و اگر نتوانم؟
گروبز، شارك و میرآ و نه مرید دیگر به یكی از پایگاههای لمبها میروند. تا مطمئن شوند آیا آنها با لرد لاس و هیولاهای دموناتا همدست شدهاند یا نه. در پایگاه، مردی به نام آنتونی برایشان میگوید كه تحقیقات جدید مربوط به گرگنمایی در جزیرهای دورافتاده صورت میگیرد. مریدها با همراهی آنتونی به جزیره میروند، ولی آنجا با حقایق و خطرات جدیدی رو به رو میشوند. گروبز برای نجات جان افرادش باید تصمیمی بگیرد كه نمیداند چه تاوانی در پی دارد
«وقتی به من نگاه میکنی،
رو به شمال ایستادهای.
برای همین دریانوردها، با دیدن من جهتها را تشخیص میدهند
و راحت راهشان را پیدا میکنند.»
آنی شرلی دختركی كك مكی است كه موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است، او باهوش است، قوه تخیل بیحد و مرزی دارد و با امید و پشتكار و مهربانیهای سادهاش، سعی میكند زندگی جدیدی را آغاز كند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آن قدر زیبا و امید بخش است كه برای رسیدن به آن، با هر مشكلی كنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود