همه میدونن این بچه خیلی جوکه تازه ثابت کرده میتونه از بعضیها هم جوکتر باشه ولی واقعا جیمی گریم جوکترین بچهی روی زمینه؟ هنوز خودم باورم نمیشه ولی من یعنی جیمی گریم، بالاخره به مرحلهی نهایی مسابقهی بانمکترین بچهی دنیا که توی هالیوود برگزار میشه راه پیدا کردم، باید مسابقهی خفن و سختی باشه، ولی من با کمک دوستهام و همهی هوادارهایی که تازگیها پیدا کردم، ممکنه شاید احتمالا جلوی چشم حضار محترم از ترس پس نیفتم! حالا اگه بیخیال مسئلهی ترس بشیم، باید اینو به همه ثابت کنم: من جوکترینم
به یک بابا و مامان مناسب نیازمندیم !
این کتاب داستان پسری به نام بری را در خود جای داده که به خاطر دلایل مختلف از پدر و مادرش ناراضی است و یکی از این دلایل اسم تاریخ مصرف گذشته ای است که روی او گذاشته اند. او همیشه آرزو دارد که ای کاش پدر و مادر بهتری داشت و یک شب وقتی چند بار این آرزو را بلند تکرار می کند ناگهان اتفاقات عجیب و غریبی می افتد و پایش به دنیایی باز می شود که در آن جا بچه ها پدر و مادرشان را انتخاب می کنند و این یعنی یک رویای باور نکردنی و شانسی بزرگ برای بری. هرچند او کم کم متوجه می شود راه سختی در پیش دارد و وقتی مدتی را آن جا به سر می برد چیزهایی می فهمد که باعث می شود قدر پدر و مادر خودش را بهتر بداند.
سایر کتاب های همین ناشر
مایلز مرفی فقط و فقط به یک چیز معروف است:حقه بازی او بهترین حقه باز مدرسه شان است.برای همین وقتی مجبور میشود به دره ی یاونی کسل کننده برود (که فقط و فقط به یک چیز معروف است؛گاوهایش)،انتظار دارد بهترین حقه باز مدرسه ی جدیدش هم بشود؛اما یک مشکلی وجود دارد؛در حال حاضر،یک حقه باز دیگر توی این مدرسه درس میخواند...کارش هم خوب است؛خیلی خوب!
من اقیانوس هستم یک آبی بیکران از «مجموعهی من و دنیای علم» کتابی تصویری، علمی-آموزشی است. در این کتاب اقیانوس خود شروع به توصیف نامها و بخشهای مختلف خود میکند.
متن و تصاویرکتاب با تم آبی رنگ در پس زمینه، مخاطب را به سفر در اعماق آبها میبرد و او را با چگونگی به وجود آمدن خشکیها و شگفتیهای آب آشنا میکند
تراویس و خواهرش کُری برای گذراندن تعطیلات تابستانی به هتل قدیمی مادربزرگشان میروند. داستانهای زیادی در مورد تسخیر این هتل توسط ارواح بین مردم ردوبدل میشود. در شب اول، بچه ها متوجه میشوند زوجی که مهمان هتل هستند به دلیل شنیدن این شایعات و به امید دیدن روح به آنجا آمده اند. تراویس و کُری از روی شیطنت تصمیم میگیرند کاری کنند که آنها به خواسته شان برسند. ابتدا بچه ها موفق میشوند مهمانان هتل مادربزرگ را سر کار بگذارند اما رفته رفته اتفاقاتی میافتد که باعث میشوند آنها خودشان هم بترسند…
در این کتاب از مجموعهی آدمهای معمولی دنیا را تغییر میدهند، به زندگی بیلی جین کینگ نگاهی میاندازیم. رفتار خانوادهی حمایتگرش و تلاشهای خود او را میبینیم و شخصیت مقاوم و عدالتطلب او را بهتر میشناسیم. او در کلاس پنجم با ورزش جذاب تنیس آشنا میشود و در تمام طول زندگیاش تلاش میکند از طریق شهرتش در ورزش، صدایش را به گوش همهی مردم دنیا برساند؛ و او خواستهای نداشته جز برابری زنها و مردها در کل دنیا.
درباره کتاب کارآفرین های کوچک با فکرهای بزرگ:
دوست داری هرچه زودتر خودت درآمدی داشته باشی و بتوانی با چیزهایی که در آنها توانایی و استعداد داری این کار را بکنی؟ خودت کارفرما و کارمند خودت باشی؟ درواقع دوست داری خودت یک کارآفرین موفق باشی؟ کسب درآمد فقط یکی از کارهایی است که کارآفرینها میتوانند انجام دهند. آنها میتوانند برای مشکلهای بزرگ راهحل پیدا کنند، به محیط زیست کمک کنند، الهامبخش جامعهشان باشند و روی لب آدمها هم لبخند بیاورند. به نظر ما، کارآفرینی یکی از باارزشترین کارهایی است که میتوانی انجام بدهی! هر کارآفرینی دوست دارد کارها را کمی متفاوتتر از بقیه انجام بدهد. این کتاب کمکت میکند بفهمی کدام راه به درد تو میخورد.
دو خط شاهنامه از ضحاک
اگر میخواهی پادشاه عجیب را بشناسی، بروی توی آشپزخانه ی سلطنتی اش ببینی چه خبر است، سوار شانههایش بشوی و دنیا را از چشم او تماشا کنی، با او بجنگی و توی کوه اسیرش کنی، پس این کتاب را بردار و بخوان.
داستان یک خواهر و برادر و آینه مخصوصشان را به تصویر می کشد که هربار آن ها را به دل یکی از قصه های معروف دنیا می برد، اما داستان ها دیگر به آن شکلی که همیشه شنیده ایم نیستند و اتفاقات جدیدی در آن ها رخ می دهد. ایبی و برادرش تا حالا به قصه های مختلفی سر زده اند و این بار وارد ماجرای شاهزاده نخود فرنگی می شوند؛ همه ایبی را با شاهزاده خانم اشتباه گرفته اند و او دوست دارد کاری کند که بهترین شاهزاده خانم را برای این قلمرو پیدا کند…
داستاني پركشش و ماجراجويانه درباره ي يكي از دانش آموزان مدرسه ي جاسوسي به نام بن كه در تعطيلات زمستاني به عنوان مامور مخفي، به مدرسه ي آموزش اسكي فرستاده مي شود، او بايد از طريق دوستي با جسيكا از عمليات مشت طلايي پدرش سر دربياورد. مردك چيني ترسناك كه هر آدم مشكوكي را با بي رحمي به قتل مي رساند، بيش از همه به اطرافيان تك دخترش شك مي كند. آيا بن مي تواند بدون جلب توجه لئو شنگ به جسيكا نزديك شود؟
عاشق فضای باز و محیط بیرون از خانه هستی؟ طبیعت برایت مهم است؟ پس خیلی راحت میتوانی شغلی را پیدا کنی که طبیعت، دفتر کار تو باشد! میپرسی کدام شغلها؟ ما کمکت میکنیم! در این کتاب 25 شغل مختلف در فضای باز را معرفی کردهایم.
اینبار آینهی جادویی، من و داداشم را انداخت توی داستان سیندرلا، ولی از شانس بد، چون سیندرلا پایش شکسته و حسابی ورم کرده، نمیتواند کفش شیشهای را بپوشد؛ خب اینجوری هم که دیگر شاهزاده متوجه نمیشود سیندرلا دختر رویاهایش است. همهاش هم تقصیر ماست! ما دو تا باید قبل از اینکه ساعت دوازده بشود، برای کمک به سیندرلا راهحلی پیدا کنیم؛ وگرنه قصهی سیندرلا هیچوقت به خوبی و خوشی به آخر نمیرسد!
چه کسی می گوید شاهزاده خانم ها لباس سیاه نمی پوشند؟ شاهزاده ماگنولیا، هم یک شاهزاده خانم زیباست و هم یک اَبَر قهرمان شجاع! او یک راز مهم دارد که نمی خواهد کسی از آن خبردار شود: هر جا زنگ خطر هیولا به صدا درآید، شاهزاده ماگنولیا لباس پفپفی و کفشهای شیشه ای اش را توی انباری می چپاند و لباس و نقاب مشکی می پوشد و از یک تونل مخفی سُر میخورد بیرون. او یک اسب هم دارد به نام «نفس طلا» که همیشه همراهش است. شاهزاده خانم سیاهپوش جلوی هیولاهای بدجنس و خرابکار می ایستد، اما باید حواسش باشد که سریعتر به قصر برگردد…! مجموعه ای خواندنی با تصاویر جذاب، برای بچه هایی که عاشق هیجان و ماجراجویی هستند و قهرمان ها را دوست دارند!
«لی» که دختری آسیایی است، برای دیدار با پدربزرگ و مادربزرگ مادری اش به تایوان سفر می کند. تصمیم گرفته است که مادرش را – که به عقیده اش بعد از مرگ به پرنده تبدیل شده است - پیدا کند. در این جست وجو، با ارواح مواجه می شود، پرده از رازهای خانواده اش برمی دارد و رابطه ای جدید و متفاوت با پدربزرگ و مادربزرگش به وجود می آورد. در این سفر، یاد می گیرد که چگونه با غم کنار بیاید و واقعیت های تلخ زندگی را بپذیرد.
«شاهدخت سیلی»، «لایلا» و «رالف»، از تکههای قصر، یک کشتی عظیم ساختهاند و آمادهاند تا سفر شگفتانگیزشان را آغاز کنند. اما کشتی خودبهخود به سمت آبهایی میرود که کشفنشدهاند. سیلی و خواهرش، امیدوارند که کشتی به سرزمینهایی روانه شود که روزگاری اسبهای تکشاخ در آن زندگی میکردند. اما سفر طولانیتر میشود و کشتی به مقصدی نمیرسد. آذوقهشان رو به اتمام است و کمکم نگران میشوند. آیا میتوانند همانگونه که به قصر اعتماد داشتند به این کشتی نیز اعتماد کنند؟
مود فلین در یتیمخانه به گستاخی شهرت دارد، وقتی دوشیزه هایسینت دوستداشتنی و خواهرش او را به فرزندخواندگی میپذیرند،
درباره کتاب تو کجای این جهانی:
من و تو حتی اگر خیلی بزرگ شویم، بازهم در برابر عظمت این جهان ذرهای بیش نیستیم. بیا جایگاهمان را در فضا ببینیم.
مایل می تواند به بقیه شوک الکتریکی وارد کند، تایلور ذهن افراد را میخواند و آنها را ریبوت میکند، گایلی یک آهنربای انسانی است، ابیگیل با استفاده از الکتریسیته درد را از انسان دور میکند... این شخصیتها به علاوهی چند نوجوان دیگر که هرکدام قدرت الکتریکی خاص خودشان را دارند، قهرمانهای مجموعهی «مایکل وی» هستند و باید با سازمانی که میخواهد از قدرت آنها برای اهداف شرورانه استفاده کند، مبارزه کنند. در این مسیر آنها با خطرات و اتفاقات غیرقابلپیشبینی بسیاری روبهرو میشوند و هرکدام با قدرت خاصشان موانع مختلف را از سر راه برمیدارند. «مایکل وی» مجموعهای است پر از فرازونشیب، ماجراجویی و رمزوراز برای نوجوانهایی که هیجان را دوست دارند.
قصر كه به تازگي كارهاي عجيب و غريبي مي كند، برجي را كه شاهدخت سيلي، شاهزاده لولاث، لايلا و رالف در آن پناه گرفته اند، از اسلين به آركوور باشكوه مي آورد. آن ها كه در دنيايي جديد و متفاوت پاگذاشته اند، بايد براي بازگشت به خانه و نجات قصر، قسمت گمشده ي چشم متعلق به قلب قصر را پيدا كنند. جستجويي كه ماجراهاي هيجاني بسياري را برايشان رقم مي زند.
این کتاب ماجرای دیگری از کمیسر کلیکر و همکاران حرفه ای او که قبلا خلافکارانی ماهر و زبردست بوده اند اما حالا به شغل شریف هتلداری مشغول شده اند در خود جای داده است. یک دزدی مسلحانه در یکی از بانک های منطقه اتفاق افتاده است که البته ناموفق بوده اما سارق از محل جرم گریخته است و این در حالی است که نشانه های دزد مسلح مو به مو با کمیسر کلیکر می خواند و آن چه شاهدان ماجرا اعتراف کرده باعث گرفتار شدن کمیسر و بازداشت او شده است. شش خلافکار سابق وقتی از ماجرا باخبر می شوند حسابی عصبانی می شوند و حالا باید استعدادهای ویژه ی خودشان را به کار بگیرند و قضیه را حل و فصل کنند.
مایکل می تواند به بقیه شوک الکتریکی وارد کند، تایلور ذهن افراد را میخواند و آنها را ریبوت میکند، گایلی یک آهنربای انسانی است، ابیگیل با استفاده از الکتریسیته درد را از انسان دور میکند… این شخصیتها به علاوهی چند نوجوان دیگر که هرکدام قدرت الکتریکی خاص خودشان را دارند، قهرمانهای مجموعهی «مایکل وی» هستند و باید با سازمانی که میخواهد از قدرت آنها برای اهداف شرورانه استفاده کند، مبارزه کنند. در این مسیر آنها با خطرات و اتفاقات غیرقابلپیشبینی بسیاری روبهرو میشوند و هرکدام با قدرت خاصشان موانع مختلف را از سر راه برمیدارند. «مایکل وی» مجموعهای است پر از فرازونشیب، ماجراجویی و رمزوراز برای نوجوانهایی که هیجان را دوست دارند.
آدم های معمولی دنیا را تغییر می دهند (من مارتین لوتر کینگ هستم !)
در این جلد از مجموعهی آدمهای معمولی دنیا را تغییر میدهند، داستان زندگی مارتین لوتر کینگ را میخوانیم. مردی که برای آزادی، عدالت و کمک به دیگران میجنگید. او معتقد بود با اینکه جنگیدن سخت است، با کمک همدیگر میتوان برای رسیدن به هدفی درست جنگید.
برو حمام خرگوشی
ای وای خرگوشی کثیف شده و باید حمام کند، ولی دلش نمی خواهد گوش هایش خیس شوند.
می توانی کمکش کنی؟
حوله و شامپو فراموش نشود!
حدس بزنید این بار کجاییم! آینهی جادویی من و برادرم، جونا (بهعلاوهی گربهمان، شازده) را به داستان موطلا و سه خرس فرستاده. خیلی باحال است! اینجا فرنی برای چشیدن داریم؛ همینطور صندلی برای نشستن و تخت برای چرت زدن! ولی موطلا حسابی به دردسر افتاده و اگر کمکش نکنیم، شاید تا ابد اینجا گیر بیفتیم.