انگار دردسر همیشه داره دنبال نیت میگرده اما اون خیلی خونسرد با مشکلات روبه رو میشه.خودش شک نداره که بهترینه،آخه تووی یه شکلات بخت و اقبال این جوری نوشته بود:امروز از همه جلو خواهید زد. قابل توجه همه طرفداران کتابای خنده دار خاطرات یک بچه چلمن:بیگ نیت و ماجراهاش رو ازدست ندین!اون استاد الکی الکی شر به پا کردنه و خب همچنین بچه ای هم دردونه ی هیچ معلمی نیست!
بیگ نیت، دردسرساز تمام عیار 6 (یک تازی می کند)
بیگ نیت یکه تازی میکند! نیت،یه مدت افتاده بود روی دور بدشانسی... تا این که یه دفعه همه چی عوض شد. حالا دیکه توو هیچی گند نمی زنه! ولی چه جوری؟ اصلا این وضعیت چه قدر طول میکشه؟
از همین نویسنده
بیگ نیت،خودش بیار محل شده! نیت،کله گنده ترین عضو گروه پیشاهنگی خودشونه...البته تا قبل از این که آرتور یا همان آقای کمپوت شانس بیاد تو گروه حالا دیگه نفر اول گروه نیست و آرتور ازش جلو زده. راستی راستی نیت میتونه جایزه ی نفر اول پیشاهنگی رو ببره؟یا باید بره و کلا تو افق محو بشه؟
بیگ نیت داره عوض میشه! همه می دونن که نیت اصلا بچه ی مرتبی نیست،این دفعه با شلخته بازی اون،فرانسیس تووی یه دردسر بزرگ میفته یعنی نیت میتونه اوضاع رو مرتب کنه؟یا خودشم وسط این همه شلختگی گرفتار میشه؟
بیگ نیت باید تبدیل بشه به یه رفیق بامرام وقتی تو مدرسه از نیت خواستن که با یه دانش آموز تازه وارد رفیق بشه،حسابی آماده بود...البته تا قبل از این که با این بچه ی جدید آشنا بشه. حالا واقعا باید کل سال تحصیلی رو با یه آدم حوصله سر بر بگذرونه؟یا این دوستی،تازه اول خوش به حال های اونه؟
سایر کتاب های همین ناشر
درباره ی کتاب آخرین نوادگان ردینگ 2 (اهریمن در مغاک):
پراسپر حالا تنها عضو غیرعادی خاندان موفق و ثروتمند ردینگ است. او ناخواسته بهخاطر عهدی که کسی در اجدادش با اهریمنها بسته، در میانهی کشمکش سیصدسالهی خاندانش و الستور گرفتار شده. الستور همان اهریمن متکبریست که درون بدن پراسپر اسیر شده؛ شاهزادهی قلمروی سوم. پراسپر بعد از افشای هویت واقعی دوست جدیدش نل، مجبور میشود قراردادی با اهریمن ببندد و از او کمک بگیرد تا وارد قلمروی اهریمنان شود و خواهرش را از دست خواهر شیطان صفت الستور نجات دهد. اما این قلمرو دیگر حتی برای الستور هم آشنا نیست. با شدیدتر شدن جدال بر سر مرگ و زندگی، اتفاقهای عجیبتری در انتظار پسر نوجوان و اهریمن باستانی است که سرنوشت آنها را برای همیشه تغییر میدهد...
درباره دو خط شاهنامه از بیژن
اگر یک دوست پهلوان میخواهی که زرنگ باشد و خوششانس هم باشد و بادقت هم باشد و خوش اشتها هم باشد و داماد هم باشد پس این کتاب را بردار و بخوان. پهلوان بیژن سلام!
این کتاب داستانی از شرلوک هلمز دنیای موش ها یعنی کارآگاه بازیل نابغه را در خود جای داده است. بازیل باید از معمایی درباره گربه های کوتوله که حتی اسم شان هم لرزه به تن موش ها می اندازد سر در بیاورد، او و همه دانشمند موش ها می دانند که تنها راه پی بردن به اینکه آیا گربه های کوتوله واقعا وجود دارند یا نه در مشرق زمین است به همین دلیل بازیل راهی جزیره ای خطرناک در خاور دور می شود تا یک بار برای همیشه از این راز سردرآورد.
زندگی کلر یک شوخی است اما خودش هیچوقت نمیخندد. توی خانه ومدرسه کسی به حرفهای کلر گوش نمیدهد و هر اتفاقی برایش بیفتد، بقیه به چشم شوخی به آن نگاه میکنند.
این مجموعه برای همه و در هر سنی مناسب است. برای همهی کسانی که روزی چیزی را میخواستهاند، اما آنقدر ترسیدهاند که برای بهدستآوردن آن خطر نکردهاند. برای همه ی کسانی که فکر یا ایدهای نو به سراغشان می آید یا با مشکلی بزرگ دست و پنجه نرم میکنند. این مجموعه داستان تشویقتان میکند هر فرصتی را که در زندگیپیش میآید، در آغوش بکشید. از کجا معلوم؟… شاید پذیرش همین فرصت همهچیز را در زندگیتان تغییر دهد.
این کتاب ماجرای یک گروه خلافکار خیلی ماهر را روایت می کند که مدت هاست دست از خلاف کشیده اند و به شغل شریف هتل داری مشغول شده اند. شبی از شب ها گروهی از تبهکاران که یک سرشان به باندی حرفه ای به نام املت می رسد، برای ربودن کلیشه های ارزشمند وارد پارک هتل می شوند و دزدی آن ها باعث می شود که کمیسر به تینو تران که یک جاعل حرفه ای اسکناس است مشکوک شود…
پسری به نام جرمایا را در خود جای داده، پسری که وقتی تقریبا نه ماهه بوده در یک شرکت کامپیوتری پیدا می شود؛ والت که حالا پدر اوست وقتی که نوبت قهوه درست کردنش بوده جرمایا را پیدا می کند. جرمایا تا به حال به خاطر شغل پدرش به شهرهای مختلفی سفر کرده، او در نواختن فلوت ریکوردر حرفه ای است و همه چیز را درباره بیسبال می داند، اما به خاطر عمل قلبش اجازه بازی کردن ندارد، پس تصمیم می گیرد مربی بیسبال شود. وقتی آن ها برای کار والت وارد شهر قله تپه می شوند، شهری که تیم بیسبال معروفی دارد، متوجه می شوند که مردم کم کم در حال ناامیدی از بیسبال هستند و حالا جرمایا می خواهد از تمام توانش استفاده کند تا امید را به شهر و به تیم بیسبال برگرداند.
مگنس چیس به اندازه ی کافی دردسر کشیده از دوسال پیش و درست از آن شب وحشتناکی که مادرش به او گفت جانش را بردار و فرار کند.به تنهایی در خیابان های بوستون زندگی میکند و از دست پلیس و ماموران دارالتادیب،گریزان است. یک روز مگنس متوجه میشود عمویش راندولف به دنبالش میگردد.مردی که مادرش همیشه در مورد او به مگنس هشدار داده بود. سرانجام مگنس به دام عمویش می افتد.داندولف کلی درباره ی تاریخ اسکاندیناوی حرف میزند و میگوید مگنس یک میراث دارد:سلاحی که از هزاران سال پیش گم شده. داستان هایی در مورد اساطیر اسگارد و گرگ ها از اعماق خاطرات مگنس ظاهر میشوند. اما او وقت زیادی برای فکر کردن به این ماجراها ندارد؛خیلی زود مجبور میشود بین امنیت خودش و زندگی صدها انسان بی گناه دیگر،یکی را انتخاب کند. گاهی اوقات،تنها راه شروع یک زندگی تازه،مردن است
خانواده ی دانیل و اریکا بعد از یک ورشکستگی مالی، به ویرجینیای غربی سفر کرده و در محله ای ساکن شده اند که درباره ی آن داستان های عجیبی وجود دارد. نزدیک به پنجاه سال پیش در همین خانه، دختری به نام «سلین» توسط «عمه خانم» -که هر پنجاه سال یک بار، دختری را می رباید- ربوده شده است. داستان یک روح، شرح خواندنی و جذاب اسارت اریکا در چنگ عمه خانم و تلاش برادرش دانیل برای نجات اوست. دانیل باید علاوه بر نجات اریکا، طلسم عمه خانم را هم بشکند تا پس از این، او نتواند هیچ دختری را به اسارت درآورد. انگیزه ی عمه خانم در به اسارت درآوردن دختربچه ها چیست؟ آیا دانیل و اریکا موفق می شوند طلسم او را بشکنند؟
"دندان لقی بهعلاوهی خیالات
گندهاش می شود ماجراجویی،،
اول سر کلهی کدام پیدا می شود؟
دردسرا فرشتهی دندان؟ »"
متن بالا قسمتی از کتاب دری و دندان شیری است. این کتاب اثری است از ابی هنلن که توسط شبنم حیدریپور به فارسی روان ترجمه شده است. این کتاب را نشر پرتقال منتشر کرده و در اختیار نوجوانان علاقه مند به مطالعه قرار داده است.
همه میدونن این بچه خیلی جوکه تازه ثابت کرده میتونه از بعضیها هم جوکتر باشه ولی واقعا جیمی گریم جوکترین بچهی روی زمینه؟ هنوز خودم باورم نمیشه ولی من یعنی جیمی گریم، بالاخره به مرحلهی نهایی مسابقهی بانمکترین بچهی دنیا که توی هالیوود برگزار میشه راه پیدا کردم، باید مسابقهی خفن و سختی باشه، ولی من با کمک دوستهام و همهی هوادارهایی که تازگیها پیدا کردم، ممکنه شاید احتمالا جلوی چشم حضار محترم از ترس پس نیفتم! حالا اگه بیخیال مسئلهی ترس بشیم، باید اینو به همه ثابت کنم: من جوکترینم
داستاني خنده دار و خواندني درباره ي سه پسربچه ي باهوش و بازيگوش به نام هاي توفر، استيو و برند با افكار و رفتارهاي بامزه و گاه آموزنده. آن سه كه علاقه ي زيادي به معلمشان، خانم بيكسبي، كارهاي خارق العاده، قيافه و گفته هايش دارند، بعد از بستري شدن او در بيمارستان، نقشه اي براي غافلگيري و خوشحال كردنش مي كشند، نقشه اي كه براي اجراي آن بايد بعضي از قوانين را زير پا بگذارند، مثلا باید از مدرسه فرار کنند.
به نظر شما یک موجود جاودان را چطور میشود تنبیه کرد؟ شاید آدمیزاد شدن تنبیه خوبی باشد... آپولو پیش از این، یکی از ایزدان المپ بود که چون پدرش زئوس را عصبانی کرد، از المپ بیرونش کردند و به آدمیزاد تبدیل شد. حالا به خاطر این تنبیه، او به شکل یک پسر نوجوان به شهر نیویورک سقوط کرده وباید یاد بگیرد چطور روی زمین از خودش مراقبت کند. آپولو که دشمنان زیادی هم در بین هیولاها ودیوها و ایزدان دارد، برای بازگشت به زادگاهش باید سعی کند دوباره نظر زئوس را جلب کند. اما بدون داشتن قدرتهای ایزدی و جاودانگی، اینکار چطور ممکن است؟
یکی از سرمایههای بزرگ ما آدمها احساساتمونه. با مرکز وجود (قلب) و احساساتمونه که با جهان هستی و موجودات و آدمهای دیگه ارتباط برقرار میکنیم؛ و این یه مهارت بزرگه که بتونیم کنترلشون کنیم.
«گاستون» یه اسب تکشاخ کوچولوئه که پر از احساسات مختلفه، درست مثل همهی ما. بعضی وقتها راضیه، بعضی وقتها نه. بعضی وقتها عصبانیه، بعضی وقتها غمگین اما خب بیشتر وقتها شاد و خندونه و دوست داره با دوستهاش بازی کنه.
گاستون یه ویژگی جادویی خیلی جذاب و باحال و کمککننده داره: یال جادویی!
داستان ها دنیا را تغییر می دهند (من سوپرمن هستم !)
من سوپرمن هستم
و به خوبی درون تو باور دارم .
خرس داره فکر میکنه به این که یک شام بپزه دوستاشو دعوت بکنه به یک غذای خوشمزه...
این جلد از مجموعهی خط و نشان، مناسب کودکان 5 تا 6 سال است. بچهها میتوانند فعالیتهای متنوعی مثل حل هزارتو، معماهای تصویری، هوش و ریاضی و تشخیص شباهت و تفاوتها را انجام دهند و با رنگآمیزی خلاقیت خود را محک بزنند. هدف اصلی کتاب بر این است که کودک بتواند تنوع فعالیتها را درک کند و هرکدام را به خوبی انجام دهد. تمرینهای این جلد به نسبت جلد اول، از پیچیدگی بیشتری برخوردار است و برای دورههای آمادگی پیش از دبستان توصیه میشود.
آقای بندیکت در چنگ دشمن شمارهی یک، یعنی کرتین و نیروهای شیطانی اسیر میشود. اعضای انجمن سرّی بندیکت، دوباره راهی یک مأموریت جدید میشوند و این بار، عملیات در یک قدمی مرگ انجام میگیرد. حالا رینی و دوستانش باید با نقشه های اعجاب انگیز و ویژگیهای منحصربه فردشان، دوست عزیز و دستیارشان را نجات دهند.
با ماجراجویی های چهار عضو حیرت انگیز انجمن سرّی بندیکت همراه شوید. هیچ خطری نمیتواند جلوی آنها را بگیرد.
دخترکها، پسرها، خوانندگانی با هر سن و سال به اولین المپیک کتابخانهای خوش آمدید! کایل و هم تیمیهایش بازگشتهاند و بازی ساز معروف دنیا، لویجی لمنچلو دوباره دست به کار شده است. این بار لویجی لمنچلو تیمهایی را از سرتاسر آمریکا دعوت کرده است تا در اولین المپیک کتابخانهای شرکت کنند. سرگرم کننده است؟ مثل آگهیهای تبلیغاتی که میگفتند ...سلام! دوباره لمونچلو اینجاست
«لی» که دختری آسیایی است، برای دیدار با پدربزرگ و مادربزرگ مادری اش به تایوان سفر می کند. تصمیم گرفته است که مادرش را – که به عقیده اش بعد از مرگ به پرنده تبدیل شده است - پیدا کند. در این جست وجو، با ارواح مواجه می شود، پرده از رازهای خانواده اش برمی دارد و رابطه ای جدید و متفاوت با پدربزرگ و مادربزرگش به وجود می آورد. در این سفر، یاد می گیرد که چگونه با غم کنار بیاید و واقعیت های تلخ زندگی را بپذیرد.
لویی یک فیل قهرمان است که در این کتاب حین بازی با دوستهایش متوجه نکتهی مهمی میشود؛ اینکه اگر مثل بچههای بزرگتر شورت میپوشید و دیگر برایش پوشک نمیبستند، میتوانست بیشتر بیرون بماند و بازی کند و وقتی که روی تاب بازی میکرد، اگر پوشک نداشت، سبکتر میبود و میتوانست بیشتر بالا برود. برای همین فکر میکند شاید بد نباشد از پدر و مادرش بخواهد دیگر برایش پوشک نبندند. گرچه از این تصمیم میترسد اما تصمیم میگیرد بر ترسش غلبه کند.
مایلز مرفی فقط و فقط به یک چیز معروف است:حقه بازی او بهترین حقه باز مدرسه شان است.برای همین وقتی مجبور میشود به دره ی یاونی کسل کننده برود (که فقط و فقط به یک چیز معروف است؛گاوهایش)،انتظار دارد بهترین حقه باز مدرسه ی جدیدش هم بشود؛اما یک مشکلی وجود دارد؛در حال حاضر،یک حقه باز دیگر توی این مدرسه درس میخواند...کارش هم خوب است؛خیلی خوب!
درباره کنسرت طبل های غمگین
استیون یک زندگی کاملاً عادی دارد. او توی گروه جاز درام میزند. برادر کوچکش، جفری، مدام او را به دردسر میاندازد اما وقتی جفری مریض میشود، دنیای استیون به هم میریزد و مجبور میشود با مریضی او کنار بیاید.