گروبز خیلی سعی دارد نیروهای جادو مانندش را انکار کند،ولی این نیروها طوری در لایه های زندگی او نفوذ کرده اند که نادیده گرفتنشان غیر ممکن شده است.او نگرانی دیگری هم دارد:نکند خودش هم از قربانیان لیکانتروپی یا همان مصیبت خانوادگی گریدی ها باشد.هنوز با این ترس ها کنار نیامده است که حادثه دیگری دنیا را برایش زیرو رو می کند.دخمه های بن بست و هیولاهایی از هر طرف در بر گرفته اند.
ماجراهای سه پسر بچه ی ؟؟؟ 18 (موش کور)
پتر با عصبانیت پرسید:«اگه ما رو بینید ،چی؟» بوب ماسک را روی صورتش کشید.«موش کور بودن این خطرها رو هم داره.»
یوستوس،پتر و بوب برای به دام انداختن دسته ای دزد ،فقط یک راه دارند؛سه پسر بچه ی؟؟؟ باید عضوی از گروه شوند و مثل موش های کور کار کنند.ماموریت موش کور شروع می شود.
سایر کتاب های همین ناشر
اين مجموعه 35 داستان كوتاه ايراني با فضاهاي كم و بيش سنتي و شخصيتها و ماجراهايي مأنوس را در بر گرفته است كه خانهي گمشده، آب حيات، چاه عسل، عروسي جانجان و يك روز نحس از جملهي آنها هستند.
در این کتاب 19 داستان جذاب و شنیدنی وجود دارد.داستانی از خرگوش قهرمان،کشتی افسانه ای و پیرزنی که توی شیشه ی سرکه زندگی میکرد.داستان های این مجموعه هم از فضا و زمان های قدیم حرف میزنند و هم از امروز و دنیای صنعتی
بابون ها، میمون های بزرگی هستند که در گروه های بیش از 100 تایی زندگی می کنند. آنها از مواد غذایی مختلفی مثل انواع دانه ها، میوه ها، علف ها، جانوران کوچک و تخم پرندگان تغذیه می کنند و در عربستان و جنوب بیابان های شمالی آفریقا، یافت می شوند.
بابون ها بیشتر وقت خود را به تمیز کردن یکدیگر می گذرانند. این کار سبب برقراری پیوند دوستی بین فرزندان و پدر و مادر و سایر اعضای گروه می شود. هر گروه از بابون ها معمولا از تعدادی نر و ماده و یک سرگروه نر تشکیل شده است.
کتاب حاضر، دربردارنده سه کتاب سیرک عجایب، دستیاریک شبح و دخمه خونین جلدهای 1، 2 و3 از مجموعه «قصه های سرزمین اشباح» می باشد.
همین که برف شروع به بارش کرد، مردی که در پی سرپناه بود به عمارت وودریم هایتز پناه برد. اما این عبارت جایی نبود که از او استقبال شود. آنجا خانهای اشباع شده از خاطرات تلخ و داستانهای پر مخاطرهی کیتی و هیت کلیف بود که در حد ستایش به هم عشق میورزیدند. اما این عشق هرگز به وصال نائل نشد. وقتی کیتی از ازدواج با هیت کلیف سر باز زد، انتقام بیرحمانهی هیت کلیف هرچه بود و نبود را به فنا و نابودی داد، اما آنچه که این میان تا ابد زنده ماند عشقی بود که هرگز رنگ مرگ و فراموشی به خود نگرفت.
مجموعه "70 قصهی قد و نیم قد برای کودکان" نوشته " فریبا کلهر" و با تصویرگری تعدادی از تصویرگران در نوبت چاپ سوم روانه بازار کتاب شد. این کتاب شامل 70 قصه برای کودکان است که تصویرگریهای رنگی و متناسب با موضوع به جذابیت داستانها افزوده و فهمیدن آنها را آسانتر نموده است. این اثر به صورت 10 جلد مجزا نیز به چاپ رسیده است و جزو کتابهای معرفی شده در کتابنامه رشد آموزش و پرورش میباشد
کتاب حاضر یکی دیگر از داستانهای "تن تن "خبرنگار جوان ماجراجو است که با تصاویر رنگی کارتونی به چاپ رسیده است .در این داستان "تن تن "و سگ کوچولویش "برفی "به
همراه "پرفسور کلکولس "و "ناخدا هادوک "برای شرکت در کنگره بینالمللی فضانوردی عازم سیدنی هستند، اما هواپیمای آنها در جاکارتا توقفی کوتاه دارد .در آن جا کاپیتان
هادوک با یکی از دوستان قدیمیاش ـ خلبان اسکات ـ مواجه میشود . "اسکات "در خدمت میلیونر ثروتمندی به نام "لاستلو کاریداس "است که صاحب کارخانههای متعدد از جمله
کارخانه هواپیما سازی است" .کاریداس " نیز عازم سیدنی است تا در کنگره مذکور شرکت کند .از همین رو، از آنها میخواهد با هواپیمای اختصاصی او به سیدنی بروند .این در
حالی است که شخصی که خود را کاریداس معرفی کرده، کاریداس واقعی نیست . تن تن و دوستانش گرفتار توطئهای شوم و خطرناک میشوند و بارها تا پای مرگ پیش میروند، اما
سرانجام نقشههای تبهکاران نقش بر آب میکنند و خود را نجات میدهند .
سرانجام زمان آن فرا رسیده است كه دارن با دشمن بزرگ خود، استیو لئوپارد، رو در رو شود. یكی از آنها خواهد مرد. دیگری ارباب سایهها میشود و جهان را به نابودی میكشد. آیا سرنوشت جهان تغییر ناپذیر است؟ آیا دارن میتواند آیندهای دیگر بسازد؟
کتاب رمان های کلاسیک 12 (رمان های سه گانه پی پی جوراب بلند) نوشته ی آسترید لیندگرن با ترجمه ی مهرداد مهدویان توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
مجموعه نبرد هیولاها، داستانی است پرماجرا و فانتزی، جهانی بین واقعیت و خیال، ماجراهایی که توسط هیولاهای مختلفی به وجود می آید. این هیولاها با طلسم شیطانی جادوگری وحشی مسلح شده اند، سرزمینی را که روزگاری از آن مراقبت می کردند، نابود می کنند. اما ساکنان آن سرزمین به جنگ با هیولاها برمی خیزند.
روزی بود و روزگاری. فروشندهی دورهگردی بود که از این شهر به آن شهر میرفت و پارچه و گیاهان دارویی و چیزهای دیگر میفروخت. یک روز راه او از وسط جنگلی میگذشت…
من سلیل هستم مادر پسری به اسم حسن. حالا دیگر پسر عزیزم بزرگ شده بود.دلم میخواست ازدواج کند.دلم میخواست همسر خوبی برایش انتخاب کنم.همسری که لایق او باشد،به همه دخترهایی که می شناختم فکر کردم
یه پنگوئن، دو پنگوئن
بازی و ورزش می کنن
روی یه پاشون می پرن
این جوری نرمش می کنن
یه پنگوئن سر می خوره
می افته توی آب، تالاپ
دومی هم لیز می خوره
تو آب می ره، شالاپ شالاپ
این مجموعه به صورت ده جلد جداگانه نیز منتشر شده است:
1- خانم کلاغه و مار سیاه
2- درختی که حرف می زد
3- چشمه ای که مال ماه بود
4- موشی که دختر شد
5- مرد جهانگرد، مارخط خطی
6- زبرا و دوستانش
7- شیر و خرگوش دم سیاه
8- لاک پشتی در آسمان
9- ماهی خوار حیله گر، ماهی های خوش باور
10- دوستی شیر و شتر
دارن شان پسری است كه همه گمان میكنند مرده است. اما او دستیار شبحی به نام آقای كرپسلی شده است. دارن و آقای كرپسلی راه دشواری را پشت سر میگذارند تا خود را به كوهستان اشباح، مقر همه اشباح جهان برسانند. هر كدام از ساكنان این كوهستان چند صد سال زندگی كرده و همیشه درگیر مبارزهای مرگبار بودهاند. آنها میخواهند شبحوارههای خونآشامی را نابود كنند كه سرچشمه همه پلیدیها و شرارتها هستند. اما در این ملاقات حیرتانگیز، دارن واقعیت دیگری را نیز درمییابد. او میپذیرد كه در آزمونی مرگبار شركت كند...
کتاب پارچه ای من (شکل ها و رنگ ها)
دو زبانه
گروه سنی 3 تا 6 سال
کتاب پارچه ای من که در 6 صفحه به صورت دو زبانه و با موضوع وسایل بچه ها است.
مجموعه 6 جلدی نخودی ها نوشته ی شکوه قاسم نیا است که توسط قدیانی در سال 1393 و 40 صفحه به بازار عرضه شده است.
کتاب می بینم،بزرگ می شم 3 (وسایل نقلیه)،(گلاسه)، اثر گوتیه اوزو، با ترجمه راضیه خوئینی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این کتاب در سال 1395 توسط انتشارات قدیانی، به چاپ رسیده است.
چرا بیل، گوستاوس بچه ننه را همراه آنها به تعطیلات می برد؟ جک می داند که او فقط اسباب دردسر است.
اما هنگامی که گوستاوس را همراه فیلیپ، دایانا و لوسی می ربایند، جک شجاعانه برای نجات آنها دست به کار می شود که او را به سرزمین بسیار دوری می کشاند و او نقشه ی قتل پادشاه را کشف می کند!
داستان هایی جذاب که در سرزمینی خیالی به نام «آوانتیا» اتفاق میافتند؛ شش هیولا از این سرزمین دفاع میکنند… ناگهان هیولاها طلسم می شوند و سرزمین “آوانتیا” را که روزی از آن دفاع می کردند، نابود میکنند؛ حالا پسری مبارز تلاش می کند سرزمین آوانتیا را نجات دهد.
هوا سرد شده است. من همیشه خرده های نان را پشت پنجره می ریزم. آن وقت گنجشک ها می آیند و از دیدن آن همه غذا با خوشحالی روی پاهایشان می پرند.
من هم با مهربانی به آنها نگاه می کنم. وقتی گنجشک ها سیر می شوند، با نوک به شیشه پنجره می زنند و از من تشکر می کنند.
آن وقت من لبخند می زنم و دستم را برایشان تکان می دهم.