دادن روحیه به تیم واقعا در مثبت اندیشیدن اهمیت دارد. شما در موقعیت های خوب و بد به روحیه احتیاج دارید. در حقیقت، در موقعیت های بد، بیشتر به آن نیاز دارید. بنابراین اگر پنالتی بازیکنی گل نشد، از دستش عصبانی نشوید. به طرفش بروید، بغلش کنید و حرف های خوب به او بزنید.به من اعتماد کنید: تیم هایی که بعد از گل شادی می کنند و بازیکنی را بغل می کنند که پنالتی را گل نکرده و به بیرون دروازه فرستاده، بیشتر احتمال دارد در پنالتی ها برنده شوند.اگر بازیکنی بداند هم تیمی هایش حتی اگر پنالتی را گل نکند، دوستش دارند، کمتر برای از دست دادن پنالتی می ترسد و بنابراین احتمال موفقیتش هم بیشتر است.
مدرسه فوتبال 2 (چگونه فوتبال دنیا را نجات می دهد)
استادیوم جایی است که مسابقات فوتبال در برابر تماشاچی های انجام می شود. اما البته فراتر از این است! اغلب آنها بناهایی خیلی بزرگ و برج مانند و مشرف به چشم انداز شهر هستند. در حقیقت، مثل قلعه ای بر دل دشمن وحشت می اندازند. استادیوم به طور چشمگیری نمایانگر رنگ باشگاه است، درست مثل قلعه ای که با پرچمش مشخص می شود. این را هم نباید فراموش کنیم که برای طرفداران، استادیوم مثل خانه خودشان است و در هر مسابقه، با تکان دادن بنر و شال و هلهله از آن حمایت می کنند یا به آن احترام می گذارند. ومبلی در لندن، سن سیرو در میلان و نیوکمپ در بارسلونا، در تمام دنیا از مشهورترین استادیوم ها هستند.
در این درس می خواهیم بفهمیم استادیوم ها چطور ساخته می شوند تا هم بازیکنان و هم تماشاچیان بیشترین بهره را از بازی ببرند.
از همین نویسنده
سایر کتاب های همین ناشر
در فضای مجازی همه ی دنیا در زیر انگشتان شما قرار دارد. شما می توانید در هر مکان و زمانی که هستید، بازی کنید، موسیقی گوش دهید، برای تکالیف مدرسه تحقیق انجام دهید، داستان بخوانید و کلیپ بسازید.
می توانید عکس ها و ایده هایتان را به اشتراک بگذارید و اینها تنها بخش کوچکی از کارهایی است که در فضای مجازی می توان انجام داد. فضای مجازی هم درست مانند دنیای واقعی پر از هیجان است و شما باید بدانید چطور همانند دنیای واقعی فضای مجازی را هم مدیریت کنید و مراقب خودتان باشید.
قدیم ها زندگی بهتر بود.واقعا همین طور است؟ این سوالی است که گرگ هفلی از خود میپرسد. وقتی تمام مردم شهر داوطلبانه وسایل برقی شان را کنار میگذارند و زندگی بدون آن ها را تجربه میکنند:اما زندگی مدرن هم مزایای خودش را دارد و گرگ هفلی حاضر نیست آن را با زندگی گذشته عوض کند آیا با آن همه تنش و دردسری که داخل و خارج از خانه وجود دارد گرگ میتواند راهی برای نجات خود بیابد؟یا آیا بودن در مدرسه ی قدیمی برای بچه هایی مثل گرگ بیش از حد سخت است؟
ماجراهای گرگ در چله تابستان! اين كتاب ماجراهای گرگ هفلی و داداش بزرگه است! بخوانيد و قاه قاه بخنديد!
کتاب خاطرات یک بی عرضه اثری است از جف کینی به ترجمه ندا شادنظر و چاپ انتشارات ایران بان. دفترچه دودی جلد پانزدهم این مجموعه است. راوی این کتاب پسر بچه ای به نام گرگ هفلی است که خاطرات روزانه و چیزهایی را که در ذهنش می گذرد یادداشت می کند. خاطرات یک بی عرضه لحنی طنز، اتفاقاتی جالب و تصاویری دیدنی دارد.
در جلد حاضر خانواده گرگ قصد دارند یک بازسازی اساسی در خانه شان داشته باشند، اما همین که دست به کار می شوند با چالش های گوناگونی رو به رو می شوند که حتی فکرش را هم نمی کردند.
این کتاب به شما یاد می دهد که چطور در برابر دعوا، شایعه پراکنی، حسادت، رقابت، ته قلب، غیبت و نادیده گرفته شدن ها ایستادگی کنید.
خانم باش از تمام بچه ها خواسته بود نیم ساعت زودتر در کلاس حاضر شوند تا وقت کافی داشته باشیم درباره فوت و فن هایمان در مسابقات حرف بزنیم. او درباره اینکه کلاس های دیگر چطور خودشان را برای مسابقات آماده می کنند، دچار وسواس و اضطراب شده بود.
بنابراین لدویان میلز را به پشت بام مدرسه فرستاد تا جاسوسی کلاس بغلی، یعنی کلاس اقای درو را بکند. اما بعد معلوم شد کاشی های سقف مدرسه آنقدر محکم نیستند که وزن یک آدم را تحمل کنند.
بچه های کلاس خانم باش بیشتر نگران بچه های کلاس خانم اپشتاین هستند، چون او در کلاسش مشتی ورزشکار درست و حسابی دارد. یکی از آنها جسی رنج است که دوبار کلاس هشتم را خوانده و بنابراین یک بار بیشتر از بقیه ما مسابقات ورزشی را تجربه کرده است.
احساسات پسرانه
تو در حال رشد و بزرگ شدن هستی؛ و همزمان احساسات و عواطفت نیز در حال تغییرند. ممکن است اینطور بهنظر برسد که سوار یک ترن هوایی احساسی هستی؛ یک لحظه در بالا و لحظهای دیگر در پایین.
این کتاب شامل نکاتی دربارهی مهمانی رفتن و مهمانی گرفتن همراه با ایدههای بسیاری برای بازی در مهمانی، رفع بیحوصلگی و هدیههای دستسازی است که به مهمانی میبرید. پس بیایید مهمانی بگیریم.
وقتی بچه بودید وشب خوابتان میبرد، چه کسی روی شما را میپوشاند؟ اولین باری که سوار دوچرخه شدید یا توپی را شوت کردید، چه کسی را به یاد دارد؟ (چه کسی را به یاد دارید؟ یا چه کسی این را به شما یاد داد؟) خانوادهتان... .
مهارت خوب سخن گفتن یکی از اساسی ترین معیار های برقراری یک ارتباط موثر به شمار می رود. این که هر فردی بداند در هر زمان و مکانی از چه کلمات و لحنی استفاده کند، به او در کسب موفقیت در موقعیت های مختلف کمک شایانی می کند. در کتاب چطور گفت و گو کنیم، رمز و رازهای سخن گفتن در هر موقعیت مکانی و زمانی، با توجه به حالت های رفتاری، برای دختران نوجوان بازگو شده است. مولف، نکات کلیدی ای که دختران نوجوان برای داشتن یک ارتباط کلامی خوب و موثر نیاز دارند را یک به یک بیان کرده و با تصویر کردن موقعیت های مختلف، چگونگی برقراری ارتباط، داد و ستد اطلاعات مختلف ، ادامهی گفت و گو و شناخت مخاطب را برای خوانندگان شرح می دهد.
گرگ هفلی به دردسر بزرگی می افتد. به مدرسه خسارت می زنند و گرگ، مظنون اصلی است، اما او بی گناه است، يا دست كم تا حدودی بی گناه است. چيزی نمانده كه پليس او را دستگير كند، اما برف و كولاك شديدی اتفاق می افتد و خانواده ی هفلی در خانه شان زندانی می شوند. گرگ می داند كه وقتی برف ها آب شود. بايد با حقيقت تلخ روبه رو شود، اما آيا مجازات پليس، بدتر از گير افتادن با خانواده ات در تعطيلات كريسمس است؟
دادن روحیه به تیم واقعا در مثبت اندیشیدن اهمیت دارد. شما در موقعیت های خوب و بد به روحیه احتیاج دارید. در حقیقت، در موقعیت های بد، بیشتر به آن نیاز دارید. بنابراین اگر پنالتی بازیکنی گل نشد، از دستش عصبانی نشوید. به طرفش بروید، بغلش کنید و حرف های خوب به او بزنید.به من اعتماد کنید: تیم هایی که بعد از گل شادی می کنند و بازیکنی را بغل می کنند که پنالتی را گل نکرده و به بیرون دروازه فرستاده، بیشتر احتمال دارد در پنالتی ها برنده شوند.اگر بازیکنی بداند هم تیمی هایش حتی اگر پنالتی را گل نکند، دوستش دارند، کمتر برای از دست دادن پنالتی می ترسد و بنابراین احتمال موفقیتش هم بیشتر است.
مادرها و دخترانشان حرفهای زیادی برای گفتن دارند، دوستان، احساسات، تغییرات بدن، مقررات، حریم خصوصی و بسیاری مسایل دیگر. راهکارهای حرف زدن و دستورالعملهای چگونه بگوییم که در این کتاب آمده است میتواند به شما کمک کند. میتوانم بگویم که چیزی دارد آزارت میدهد. میتوانی به عنوان مشاور از من استفاده کنی. بیا آخر هفته برای ناهار بیرون برویم، فقط تو و من. میدانم که این آزاردهنده است. من هم وقتی همسن تو بودم همین احساس را داشتم. مدتها از زمانی که درباره...با هم صحبت کردیم میگذرد. احتمالا حرف زدن در این باره برایت خجالت آور است. وقتی من همسن تو بودم، قضاوت دوستانم برایم خیلی مهم بود.
گرگ هفلی بدجوری بد آورده است. بهترين دوست او، رالی جفرسون، به او پشت كرده و پيدا كردن دوستان جديد در مدرسه راهنمايی بدجوری گرگ را به زحمت انداخته است. گرگ برای آنكه اين وضعيت را تغيير دهد، تصميم می گيرد حسن نيتش را ثابت كند و با تصميماتش فرصت های جديدی برای خود ايجاد كند. آيا بالاخره چرخ زمانه به نفع گرگ می چرخد يا سرنوشت او اين است كه باز هم درگير ماجراهای دشوار ديگری شود؟
تونل استخوان (دردسر کاسیدی بلیک را تعقیب می کند کتاب دوم)
دردسر، کاسیدی بلیک را تعقیب میکند.
این بار کاسیدی در پاریس است، جایی که والدینش مشغول ضبط برنامهای در مورد تسخیرشدهترین شهرهای جهان هستند. برنامهی آنها جالب است، اما هیچچیز در مورد اشباح خطرناکی که زیر شهر پاریس، در تونلهای وحشتناک کاتاکومبها سرگردان هستند، نمیدانند.
کتاب خاطرات یک بی عرضه اثری است از جف کینی به ترجمه ندا شادنظر و چاپ انتشارات ایران بان. دفترچه دودی جلد پانزدهم این مجموعه است. راوی این کتاب پسر بچه ای به نام گرگ هفلی است که خاطرات روزانه و چیزهایی را که در ذهنش می گذرد یادداشت می کند. خاطرات یک بی عرضه لحنی طنز، اتفاقاتی جالب و تصاویری دیدنی دارد.
در جلد حاضر خانواده گرگ قصد دارند یک بازسازی اساسی در خانه شان داشته باشند، اما همین که دست به کار می شوند با چالش های گوناگونی رو به رو می شوند که حتی فکرش را هم نمی کردند.
شهر اشباح (کاسیدی بلیک دختر تسخیر شده کتاب اول)
تقریبا به پایین قبر رسیده بودم که کفشم از پایم درآمد. خاک مانند باران از دیوارههای قبر پایین ریخت.
نفسم را در سینه حبس کردم، و به راهم به پایین ادامه دادم. روی تابوت فرود آمدم. در تابوت را باز کردم و بعد خلاف تمام اعتقاداتم خزیدم داخل تابوت.
مجموعه کتاب های علمی
بدنت را کشف کن
با نقاشی های زیبا و متن دوستانه اش به تو کمک می کند تا به حقایق جالب و جذابی درباره ی استخوان ها، مغز، دندان ها، دهان، چشم ها، بینی، خون، دست ها و پاها، حتی پی پی و باد شکمت برسی.
کتاب صد در صد پسرانه (همه چیز درباره ی تو) با پاسخ به سوالهایت به تو کمک میکند بهتر از خودت مراقبت کنی؛ از رشد موها گرفته تا تغذیهی سالم، بوی نامطبوع بدن تا اصلاح کردن و هر چیزی که دربارهی بلوغ است. کتابی کامل برای کمک به تو تا دربارهی تغییراتی که در بدنت اتفاق میافتد، بیشتر بدانی.
آيا ميز تحريرت در مدرسه فاجعه است؟ اگر كسي قفسه ي مدرسه ات را باز كند، شوكه مي شود؟ آيا وقت زيادي صرف پيدا كردن وسايلي مي كني كه براي انجام دادن تكليف ها و كارهاي مدرسه ات به آن ها نياز داري؟ مرتب و منظم باش تا وسايلت را گم نكني اين كتاب، شامل روش هاي زياد و قابل اجرايي است تا بتواني ميز، كمد و بقيه ي ريخت و پاش هايت را مرتب كني (مانند كوله پشتي پشتي و غيره). نگاهي به اين كتاب بيانداز تا متوجه شوي چطور مي تواني: وسايلت را مرتب كني (تا وقتي به آن ها نياز داشتي، بتواني آن ها را به راحتي پيدا كني) وقتت را تنظيم كني( تا بتواني وقت بيشتري براي تفريح و بازي داشته باشي) براي انجام دادن تكليف هاي مدرسه و پوژه هاي بلندمدت برنامه ريزي كني بهتر يادداشت برداري كني با حواس پرتي مبارزه كني و نكات بيشتري بياموزي نگران نباش: قرار نيست به بچه اي مثبت و خيلي مرتب و عجيب و غريب تبديل شوي. با آموختن مطالب اين كتاب، نگراني تو كمتر مي شود و در مدرسه، خانه و زندگي، موفقيت هاي بيشتري به دست مي آوري.
مادرها و دخترانشان حرفهای زیادی برای گفتن دارند، دوستان، احساسات، تغییرات بدن، مقررات، حریم خصوصی و بسیاری مسایل دیگر. راهکارهای حرف زدن و دستورالعملهای چگونه بگوییم که در این کتاب آمده است میتواند به شما کمک کند. میتوانم بگویم که چیزی دارد آزارت میدهد. میتوانی به عنوان مشاور از من استفاده کنی. بیا آخر هفته برای ناهار بیرون برویم، فقط تو و من. میدانم که این آزاردهنده است. من هم وقتی همسن تو بودم همین احساس را داشتم. مدتها از زمانی که درباره...با هم صحبت کردیم میگذرد. احتمالا حرف زدن در این باره برایت خجالت آور است. وقتی من همسن تو بودم، قضاوت دوستانم برایم خیلی مهم بود.
آیا دوست دارید همیشه نگران همه چیز باشید؟
اما اگر بدانید چطور از پس نگرانی ها بربیایید، وقتی نگرانی به سراغ تان می آید می توانید به خودتان قوت قلب بدهید.
در این کتاب آزمون ها و توصیه هایی آمده که به شما کمک می کنئ خودتان را بیشتر بشناسید. با احساسات پیچیده تان دست و پنجه نرم کنید و با بدترین ترس هایتان روبه رو شوید. همچنین ایده هایی را برای آرام شدن تان در هنگام نگرانی خواهید خواند که وقتی اشتباهی مرتکب شدید چطور درستش کنید.
فضايی شاد در مدرسه حكفرماست. اما اين چه مفهومی برای گرگ هفلی دارد؟ روز جشن در مدرسه ی راهنمايی گرگ هفلی، زندگی او را وارونه كرده است. وقتی گرگ تلاش میكند همراهی برای رفتن به جشن پيدا كند، دائم نگران اين است كه در سرمای آن شب بزرگ، تنها بماند. بهترين دوست او، رالی، كسی را سراغ ندارد و او هم تنهاست. اما دست كم می تواند كمی به او دلداری بدهد. در پی اتفاقی غير قابل پيش بينی، گرگ همراهی برای رفتن به جشن مدرسه پيدا می كند و رالی تك می ماند، اما با اتفاق هايی كه آن شب و در انتهای مهمانی می افتد، حتی نمی توانی حدس بزنی كه شانس به كدام يك از آن ها رو میكند...