– هي بابايي! ببين! برات يه كتاب درست كردم!
— چرا به جاش نمي ري برام چايي بياري؟
– باشه
كمي بعد…
— هي! خيلي خوشمزه ست!
– ممنون. نتونستم صافي چايي رو پيدا كنم… به جاش از مگس كش استفاده كردم!
وقتی بن در کنار یک دریاچه چادر می زند و خودش را آماده می کند تا کمی تفریح کند، ناگهان با یک هیولای دریایی روبرو می گردد.بن خیلی زود به یک راز مخوف پی می برد و در می یابد که دریاچه خطرناک تر از آن چیزی است که تصورش را می کرد....
وقتی بن در کنار یک دریاچه چادر می زند و خودش را آماده می کند تا کمی تفریح کند، ناگهان با یک هیولای دریایی روبرو می گردد.بن خیلی زود به یک راز مخوف پی می برد و در می یابد که دریاچه خطرناک تر از آن چیزی است که تصورش را می کرد....
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورود به سیستمیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورود به سیستم