کتاب «مترو 2033» را «دمیتری گلوخوفسکی» نوشته و «فربد آذسن» به فارسی برگردانده است. در توضیحات پشت جلد آمده است: «پس از وقوع یک جنگ اتمی بزرگ در سال 2013، زمین به ویرانی کشیده میشود و بازماندگان مجبور میشوند در پناهگاههای اتمی زیرزمینی پناه بگیرند. یکی از این پناهگاهها متروی مسکو است. 20 سال بعد از وقوع این جنگ، جوانی به نام آرتیوم متوجه میشود در دوران کودکی اشتباهی مرتکب شده که اکنون میتواند امنیت کل مترو را به خطر بیندازد.
آرتمیس
ياسمين بشاره، معروف به جَز، خلافکار است.
حداقل طبق قوانينِ آرتميس، تنها شهر روي ماه. در آرتميس، اگر ميلياردر يا مسافرِ پولدار نباشيد زندگي راحت نميگذرد. به همين خاطر گهگاه کالاي قاچاق وارد ميکند. ضرر که ندارد؟ خصوصاً اگر بدهکار باشي و شغلِ باربريات هم به زور کفافِ اجارهخانهات را بدهد.
ياسمين بشاره، معروف به جَز، خلافکار است.
حداقل طبق قوانينِ آرتميس، تنها شهر روي ماه. در آرتميس، اگر ميلياردر يا مسافرِ پولدار نباشيد زندگي راحت نميگذرد. به همين خاطر گهگاه کالاي قاچاق وارد ميکند. ضرر که ندارد؟ خصوصاً اگر بدهکار باشي و شغلِ باربريات هم به زور کفافِ اجارهخانهات را بدهد.
ولي بالاخره فرصتي پيش آمده تا جَز مرتکبِ خلافي بشود که مو لاي درزش نميرود؛ پاداشش هم آنقدر زياد است که نميتواند پيشنهادِ به اين خوبي را رد کند. مشکلِ اول و کوچک اين است که مأموريتش تقريباً غيرممکن است؛ مشکلِ دومش اين است که ناخواسته درگيرِ مجموعهاي از نقشهها و توطئههاي پيچيده و خطرناک ميشود: چند گروهِ رقيب با هم ميجنگند تا ادارهي شهرِ آرتميس را در اختيار بگيرند. جَز براي نجات جان خودش (و البته نجات آرتميس) چارهاي ندارد جز اينکه دست به قماري بزند غيرممکنتر از مأموريتِ قبلياش.