توجه به رفتارها، احساسات و خواسته های کودکان دو ساله، برای درک بهتر آنان و پیشگیری از وقوع کشمکش های ...
رمان نوجوان (جام جهانی در جوادیه)
اولين بازي روز جمعه، بين دو تيم آلمان و اسپانيا بود. الماني ها در بازي قبل با دو گل چين را شكست داده و به طور مساوي با تيم گل بهار، سه امتيازي بودند. اما اسپانيا بازي را باخته و امتيازي نداشت. بازي خيلي خوب شروع شد. سالن شلوغ و پر هياهو بود. حالا يك سوم سالن را دخترها اشغال كرده بودند. دخترها طرفدار تيم اسپانيا بودند و پسرها تيم آلماني را تشويق مي كردند. اين وسط، مصطفي خيلي حرص مي خورد.
– باز بارك الله به دخترها.
مجتبي ريزه پرسيد: «چطور؟»
– پسر، تو چرا متوجه نيستي. بازي بعدي ما با آلماني هاست. اگر آنها اين بازي را ببرند، از ما سه امتياز جلو مي افتند. بايد لااقل اين بازي مساوي بشود.
سایر کتاب های همین ناشر
تن تن از زندگی یک نواخت و بدون ماجرا در اروپا خسته شده است و تصمیم می گیرد به همراه برفی (سگ خانگی اَش) و با کشتی به آفریقا سفر کند. پس از سوار شدن در کشتی تمام دردسرها از جایی آغاز می شود که برفی، یک عنکبوت را می بیند که وارد چمدان لوازم تن تن شده او معتقد است دیدن این موجود بدبختی می آورد. درست در همان لحظه که سگ کوچولو به دنبال پیدا کردن عنکبوت می باشد صدایی می شنود که با فریاد می گوید: فرار کنید کشتی در حال غرق شدن است این صدا مربوط به طوطیِ سخن گویی که بیماری خاصی نیز دارد، می باشد در این بین طوطی دم برفی را نیز گاز می گیرد. پس از این که تن تن از ماجرا با خبر می شود با کمک دکتر، حیوان بیچاره را معالجه می کند و به او می گوید دیگر نباید سمت آن پرنده ی بیمار برود.
دارن شان شاهزاده اشباح، به خاطر مردمش باید در مبارزهای خونبار شركت كند. دشمنان اصلی او، شبحوارهها، با نفرات بیشتر، حیلههای رذیلانهتر و سركشتر از همیشه دست به كار شدهاند. در این میان، پلیس و مردم وحشتزده نیز او و دوستانش را عامل كشتارهای هولناك شهر میدانند. چه چیزی در انتظار آنهاست؟ مرگ یا پیروزی؟
30 قصه 30 شب، مجموعه ی 365 قصه برای کودکان است که در 12 جلد منتشر شده است. به دلیل استقبال بسیار زیاد خوانندگان، هر 3 کتاب در یک مجموعه گرد آمده است. مجموعه ای برای فصل بهار، تابستان و همین طور برای پائیز و زمستان.
یکی بود، یکی نبود، دشت سرسبزی بود. در گوشهی این دشت بزرگ بزبز قندی با هفت بزغالهاش به خوبی و خوشی زندگی میکرد
دایناسورها چه بزرگ باشند و چه کوچک همگی درنده وحشی و دیدنی هستند در این مجموعه داستان هایی خیال انگیز از انواع دایناسورها جمع شده است.دایناسور گرسنه ای که در پارکینگ گیر افتاده.دایناسور خانگی که خانواده اش را از سیل و طوفان نجات میدهد و دایناسور وحشتناکی که دوست دارد در هر وعده غذایش کسی را درسته قورت میدهد
ماری کوچولو هر روز خاله بازی میکند. امروز دوست دارد، مامان بازی کند.
دارن شان پسری است كه همه گمان میكنند مرده است. اما او دستیار شبحی به نام آقای كرپسلی شده است. دارن و آقای كرپسلی راه دشواری را پشت سر میگذارند تا خود را به كوهستان اشباح، مقر همه اشباح جهان برسانند. هر كدام از ساكنان این كوهستان چند صد سال زندگی كرده و همیشه درگیر مبارزهای مرگبار بودهاند. آنها میخواهند شبحوارههای خونآشامی را نابود كنند كه سرچشمه همه پلیدیها و شرارتها هستند. اما در این ملاقات حیرتانگیز، دارن واقعیت دیگری را نیز درمییابد. او میپذیرد كه در آزمونی مرگبار شركت كند...
کودکان از طریق داستانها و قصهها با حقایق و تجربههای زندگی آشنا میشوند. تاثیرپذیری از شخصیتهای قصه، تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان نیز از تاثیرهای آموزشی و تربیتی داستان سرایی به شمار میروند. در واقع از طریق داستان و قصه میتوان فدرت خلاقیت کودکان را افزایش داد. کتاب قصههای وقت خواب جزو کتابهای معرفی شده در کتابنامه رشد وزارت آموزش و پرورش میباشد. در این کتاب قصههای لباس نو پادشاه، دیو و دلبر، اژدهای هزار دندان، پسری با دو سایه و... را خواهید خواند.
داستان هایی جذاب که در سرزمینی خیالی به نام «آوانتیا» اتفاق میافتند؛ شش هیولا از این سرزمین دفاع میکنند… ناگهان هیولاها طلسم می شوند و سرزمین “آوانتیا” را که روزی از آن دفاع می کردند، نابود میکنند؛ حالا پسری مبارز تلاش می کند سرزمین آوانتیا را نجات دهد.
به سرزمین سایه ها - قلمرو مرموز و وحشتناک ارباب سایه ها خوش آمدید. او که هزاران نفر از اهالی دلتورا را گروگان گرفته و با خود به سرزمین سایه ها برده است ، قصد دارد جادوی سیاهش را تقویت کند . حال لیف و همراهانش باید برای نجات اسیران سلاح قدرتمندی بیابند تا بتوانند با جادوی ارباب سایه ها مبارزه کنند .
در این چند هزار سال که از زندگی بشر میگذرد، قصهها و افسانههای زیادی نوشته شدهاست، اما تعداد کمی از آنها باقی مانده و به این روزها رسیده است. این کتاب جزو یکی از این قصههای ماندگار و جذاب می باشد؛ قصههایی که هر بار میخوانیم، دریچهی تازهای از دنیای زیباییها به رویمان باز میشود.
" گنج راکهام سرخ پوش " در سال 1944 منتشر گردید. پروفسور کلکوس که برای اولین بار در این کتاب معرفی میشود در کتابهای بعدی به یکی از شخصیتها و قهرمانهای اصلی ماجرای تن تن تبدیل میشود. این کتاب نقطهی عطفی در ماجراهای تن تن است چون تمرکز و توجه از روی تن تن برداشته میشود. ناخدا هادوک به شخصیت جالب توجهای تبدیل شده و به ریشهی خانوادگی او اشاره میگردد. قصرمارلین اسپیاک نیز برای اولین بار به عنوان محل اقامت قهرمانان داستان هویت پیدا میکند.
پسر شما باید مستقل و منطقی باشد، به خانواده و نزدیكانش مهر بورزد و بداند كه دیگران نیز او را دوست دارند. اینها سبب عزت نفس او میشوند، و او را یاری میدهند تا زندگی شادتر و پربارتری را تجربه كند و در موقعیتهای دشوار بهتر تصمیم بگیرد. اگر میخواهید پسرتان را برای رسیدن به این هدف یاری دهید، توصیههای كتاب را به كار گیرید.
شب سال نو بود. هوا سرد بود. برف میبارید. دخترک کبریتفروش، در خیابانهای سرد و پر برف میگشت و با صدای بلند میگفت: «کبریت...کبریت دارم، خواهش میکنم بخرید!».
تام باید هیولاهای سحرآمیز آوانتیا را از طلسمی شیطانی آزاد كند. او با شمشیر و سپری كه آدوارو جادوگر به او داده است. به راه میافتد تا با آركتا، غول كوهستان، رو به رو شود. آیا تام میتواند كشورش را از نابودی نجات دهد
هر كتاب از مجموعهي "14 قصه، 14 معصوم" به شرح زندگي يكي از ائمه و معصومين(ع) اختصاص دارد. ويژگي اين داستانها زبان سادهاي است كه در آنها به كار رفته و به دليل همين سادگي بيان است كه همهي آنها براي كودكان دبستاني قابل درك و جذاب شدهاند. نويسنده ضمن رعايت سنديت وقايع تاريخي هر داستان، و ذكر نام دقيق شخصيتها، مكانها و تاريخها، سعي كرده است كه جنبهي داستاني اثر را نيز ناديده نگيرد تا علاوه بر بازنگري حوادث و شرح زيباييهاي زندگي اين چهارده معصوم، خواننده را به پيگيري هر داستان و مراجعه به كتاب بعدي تشويق كند.
سرانجام زمان آن فرا رسیده است كه دارن با دشمن بزرگ خود، استیو لئوپارد، رو در رو شود. یكی از آنها خواهد مرد. دیگری ارباب سایهها میشود و جهان را به نابودی میكشد. آیا سرنوشت جهان تغییر ناپذیر است؟ آیا دارن میتواند آیندهای دیگر بسازد؟
دارن شان شاهزاده اشباح، برای انجام ماموریتی كوهستان اشباح را ترك میكند كه شاید به مرگ او ختم شود. او یكی از برگزیدگانی است كه باید به تعقیب ارباب شبحوارهها برود. اگر او را نابود كند، پیروز است و اگر شكست بخورد، قبیله اشباح را به كام مرگ میبرد.
گروبز از پیشگویی یونیسوان وحشت دارد. كرنل نابینا شده و بك در دست لرد لاس است. هر روز تونلهای بزرگتری گشوده میشود و هیولاها دستهدسته از راه میرسند. در سراسر دنیا، مردم با هیولاها میجنگند، به دست آنها كشته میشوند یا از چنگالشان میگریزند. ولی این تعقیب و گریز بیامان تا كجا ادامه مییابد؟ اگر گروبز و كرنل نتوانند بك را نجات دهند و نیروی نهایی كاگاش را آزاد كنند، بر سر زمین چه میآید؟ آیا كاگاش میتواند یا میخواهد نتیجه جنگ را تغییر دهد یا نیرویی فراتر از آن باید پا به میدان گذارد؟
حسنی به زحمت چشم هایش را باز کرد. خمیازه ای کشید و گفت: «سلام!» باباجان گفت: «سلام به روی ماهت! حسنی جان... زود برو از سر کوچه یک کیلو پیاز بخر و زود برگرد. خانم جان می خواهد برای ظهر کوفته قلقلی درست کند.» حسنی غرغری کرد و از جا بلند شد و گفت: «اوه... حالا کو تا ظهر!» باباجان به او چشم غره رفت. حسنی هم دیگر حرفی نزد. شال و کلاه کرد و از خانه بیرون دوید. هوا خیلی خوب بود و حسنی فکر کرد که تا ظهر زمان زیادی است. به سرش زد که راه را دور بزند و از کوچه باغی برود.