توازن ناپایداری که بین چهار لندن حاکم بود، در حال فروپاشی است. تاریکی بر امپراتوری مارش ها که زمانی با طراوت سرخ رنگ جادو می درخشید، سایه افکنده و فضا را برای اوج گرفتن لندنی دیگر باز گذاشته است.
کل که زمانی آخرین آنتاری بازمانده محسوب میشد، زیر فشار وفاداری های مختلف کمر خم کرده. آیا آرنس میتواند پس از این تراژدی دوباره سرپا شود، آیا کل می تواند روی کمک های دوستان جدید و متحدان قدیمی حساب کند تا از این مخمصه جان سالم به در ببرد؟
دشمنی دیرینه بازگشته تا بر تخت سلطنت تکیه زند و قهرمانی سقوط کرده سعی دارد دنیایی درهم شکسته را نجات دهد. چه کسی کنترل را در دست خواهد گرفت؟ آیا تاریکی در انتهای این مسیر انتظارشان را میکشد؟
سه گانه ناجیان (کتاب اول قسمت دوم)
تا كجا براى انتقام مرگ پدرت پیش خواهى رفت؟ در مقابل كسانى كه شهرت را تسخیر كرده و مىخواهند هرآنچه را دوست دارى از تو بگیرند چه مىتوانى
بكنى؟ دیوید چارلستون سوداى انتقام پدرش را در سر دارد. او تا كجا مىتواند به مقصودش نزدیك شود و تا چه اندازه مىتواند براى متوقف كردن استیلهارت پیش برود؟
ناجیان همان كارى را مىكنند كه دیوید انجام آن را در سر مىپروراند. گروهى مخفى كه بر علیه اپیكها فعال هستند و تلاش مىكنند آنان را از بین برده و عدالت را در شهر برقرار كنند. بطور اتفاقى دیوید با آنان همراه مىشود و ناجیان هم درمىیابند به وجود او احتیاج دارند.
آیا دیوید چارلستون در كنار گروه ناجیان مىتواند بر استیلهارت فائق آمده و شهر را از دست او و همراهانش آزاد كند...