دن براون در کتاب تازه و حیرت انگیز خود، دوزخ، این بار پس از خلق داستانهای تاریخی اش در واتیکان و پاریس و واشنگتن به سراغ فلورانس آمده؛ همان شهری که دانته آلیگیری دوزخ کمدی الهی را در آن پرورواند و از آن تبعید شد و تا آخر عمر در حسرت دیدارش از زادگاهش سوخت. رابرت لنگدان، کارآگاه معماهای تاریخی و هنری، در این کتاب مجروح و مبتلا به فراموشی به هوش می آید و خود را در آستانه خطر مرگ می بیند و اندکی بعد خود را در برابر خطری که نسل بشر را به مخاطره انداخته است.
نشان گمشده
- دن براون در كتاب «نشان گمشده» به مقولهى آيينها و رموز «فرقهى فراماسونى» ورود مىكند. مبانى فرقهى فراماسونى يا Freemason به معناى «بنّايان آزاد»، پيچيده و مبهم است. برخى از پژوهشگران، پيشينهى آن را به فرقهى مرموز «شهسواران معبد» منسوب مىكنند و گويا بعد از سركوب و قتلعام پيروان آن و سوزاندن رهبران اين فرقه به جرم ارتداد در فرانسه، آموزههاى آن بهگونهاى ديگر در فرقه فراماسون ظاهر شد. در اين باب، مختصر اشاره اينكه نشان مرتبهى سىويكم فراماسونى با طرح ويژهى تاج و صليب به نام نشان «شهسواران معبد» موسوم است. «ماسونها» در قرون وسطى بنّايان و معماران كليساها بودند و چون تمايلى به خدمت رايگان براى اربابان كليسا نداشتند، خود را «بنّايان آزاد» نام نهادند. در قرون بعد كه ديگر كليساهاى عظيم و فاخر ساخته نمىشد، بهتدريج اشراف و متفكران و دانشمندان جايگزين بنّايان شدند.
نويسنده در كتاب حاضر با بيان سير داستان به درون اين آيين سرى مىزند و از ناگفتههايى مىگويد كه در مهيج بودن و خواندنى شدن اين رمان نقش بسزايى دارد.