توازن ناپایداری که بین چهار لندن حاکم بود، در حال فروپاشی است. تاریکی بر امپراتوری مارش ها که زمانی با طراوت سرخ رنگ جادو می درخشید، سایه افکنده و فضا را برای اوج گرفتن لندنی دیگر باز گذاشته است.
کل که زمانی آخرین آنتاری بازمانده محسوب میشد، زیر فشار وفاداری های مختلف کمر خم کرده. آیا آرنس میتواند پس از این تراژدی دوباره سرپا شود، آیا کل می تواند روی کمک های دوستان جدید و متحدان قدیمی حساب کند تا از این مخمصه جان سالم به در ببرد؟
دشمنی دیرینه بازگشته تا بر تخت سلطنت تکیه زند و قهرمانی سقوط کرده سعی دارد دنیایی درهم شکسته را نجات دهد. چه کسی کنترل را در دست خواهد گرفت؟ آیا تاریکی در انتهای این مسیر انتظارشان را میکشد؟
هفت گانه کلیدهای پادشاهی (کتاب اول آقای دوشنبه)
اولین روز نیمسال تحصیلى در مدرسه جدید آرتور پنهالیگون قرار بود آخرین روز عمرش باشد، اما به جاى مردن از حملهى آسم، كلیدى به دستش مىرسد و به سرزمین دیگرى كشانده مىشود كه موجودات انسان مانندى به نام روزهاى فردا آن را اداره مىكنند. آقاى دوشنبه، یكى از روزهاى فردا، موجودات سگ ـ چهرهاى را به سراغ آرتور مىفرستد تا كلید را پس بگیرند. آقاى دوشنبه براى به دست آوردن كلید دست به هركارى مىزند و حتى طاعونى را گریبانگیر زمین میكند كه هركسى را كه به آن مبتلا مىشود مىكشد. تنها شانس آرتور براى نجات افراد خانواده و سایر مردم این است كه از طریق خانه مرموزى در شهر كه ظاهراً كسى جز او قادر به دیدن آن نیست، وارد آن سرزمین ناشناخته شود. و براى یافتن علاج بیمارى تلاش كند. اما بهنظر مىرسد كه سرنوشت آرتور با سرنوشت ساكنان آن خانه گره خورده است و او چارهاى ندارد جز این كه براى نجات دنیاى خود تن به مبارزه دهد.