یه توپ دارم قل قلیه اما توی تور اسیره مثل پرنده تو قفس خداکنه که نمیره
داستانهای چشم قلمبه 10 (سه بچه خرگوش)
داستان سه بچه خرگوش می باشد که به همراه مادر خود در جنگل زندگی می کنند. ماجرا از روزی شروع می شود که مادر از بچه ها می خواهد که هر کدام برای خود خانه ای در جنگل بسازند. برادر بزرگتر که از همه تنبل تر بود برای ساخت خانه تلاش زیادی نکرده و آن را از شاخ و برگ درختان می سازد. اما او نمی دانست که این بی فکری او و تنبلی اش روزی کار دستش خواهد داد زیرا… به نظر شما چه اتفاقی برای او خواهد افتاد؟ دو برادر دیگر چه خانه هایی برای خود خواهند ساخت؟ جنس صفحات این کتاب از نوع گلاسه بوده و دارای جلد سخت می باشند، که همین امر موجب ماندگاری بیشتر آن می شود. با مطالعه ی این کتاب کودکان متوجه خواهند شد که تنبل بودن عواقب بدی دارد و کار اشتباهی می باشد. هم چنین به این نکته ی مهم پی خواهند برد که همیشه و در هر شرایطی باید از فکر و اندیشه ی خود کمک بگیریم تا راه درست را انتخاب کنیم.