اگر سوفی چیزی درباره ی هدیه ی غافلگیر کننده ی روز تولد نیویورک نخوانده بود.حتما این همه اتفاق نمی افتاد. مین باعث شد که این فکر عجیب و غریب به ذهن فیلکس برسد که برای جشن تولد سوفی هدیه ی مخصوصی بگیرد. جست و جویش او را به سفری ماجرا جویانه در سراسر دنیا می کشاند و میبینند که چه جشن های تولد متفاوتی در کشورهای مختلف برپا شود.
دایناسورها هم احساس دارند 1 (داینای نگران)
نایجل،دایناسور کوچولویی است که نگرانی های بزرگ دارد.او هر روز،نگران یک چیزی است.یک روز نگرنا است که به خوبی دوست هایش نتواند پرواز کند.نگران است که اگر پرواز کند،نتواند سالم به زمین بنشیند.آیا نایجل میتواند دست از نگرانی هایش بردارد؟ مجموعه ی دایناسورها هم احساس دارند،احساس های کودکان را بررسی میکند و به آن ها نشان میدهد که چطوری با احساس های مشکل سازشان کنار بیایند. برایان موزس،شاعر و نویسنده ی کودکان،به طور منظم به مدارس مختلف میرود و با بچه ها گفت و گو میکند.
سایر کتاب های همین ناشر
ده بچه آمادهاند که با اتوبوس سفر کنند. کتاب را در یک دستتان نگه دارید و با دست دیگرتان ورق بزنید. بچهها به طور سحرآمیزی پشت پنجره ظاهر میشوند. هر بچه یک چیز شگفتانگیز با خودش دارد. در هر صفحه از کتاب، تصویرهای رنگارنگ و شخصیتهای جالبی هست. این کتابی،وسیلی خیلی خوبی برای تشویق بچهها به شمردن از یک تا ده است.
چقدر هیجان انگیز است:
تانیا خواهر بزرگ تر می شود!
مامان و بابا می گویند:
مامان مامان می ماند و بابا هم بابا.
البته بعد از آن که بچه می آید،اوضاع فرق می کند.
تانیا می خواهد که بابا و مامان فقط مال او باشند.
تا این که می فهمد خواهر و برادر داشتن خیلی خوب است...
لیلی قهرمان مجموعه ی شش جلدی لی لی و کانگوروی آبی است که در هر کتاب به یکی از مسایل خاص کودک توجه می شود. گاهی کودک می ترسد چیزی را از دست بدهد، گاهی دروغ میگوید، گاهی شروع به نمایش دادن میکند. هر کدام از این اتفاق ها فرصتی است برای آشنا شدن کودک با رفتارهایش .
کانگوروی آبی دوست جداناشدنی لی لی و در واقع بخشی از شخصیت اوست
لیلی جلوی دیگران خودنمایی میکند و به کانگوروی آبیاش میگوید: « حالا نشانت می دهم کانگوروی آبی! » تا اینکه بالاخره یک روز، لیلی دیگر شورش را درمیآورد…
این کتاب گنجینه ای است از دوست داشتنی ترین و به یاد ماندنی ترین افسانه ها و اسطوره های جهان، قصه های حیوانی و داستان های بومی سرزمین های دوردست از افسانه های مشهوری چون سیندرلا و سفید برفی و جک و لوبیای سحرآمیز گرفته تا افسانه های جدیدتری چون پری دریایی و دخترک کبریت فروش و شاهزاده ی خوشبخت.
در این مجموعه ی بی نظیر، با قهرمانان افسانه ها و اسطوره های جهان همراه می شویم و پا به پای شخصیت های مشهور داستان ها ماجراجویی می کنیم.
لی لی عاشق کانگورو آبی است اما خیلی وقت ها گمش میکند گاهی کانگورو آبی نگران میشود که نکند دیگر هیچ وقت لی لی را نبیند خوشبختانه لی لی همیشه کانگوروی آبی اش را پیدا میکند ولی اگر یک روز اصلا پیدایش نکند چی؟
فلیکس، خرگوش کوچولوی عروسکی عاشق سفر، نامههاي مهمي را با پست شیشهای توی دریا میاندازد: "یابندهی عزیز! فرقی نمیکند کی و کجا این نامه با پست شیشهای به دستت میرسد؛ لطفاً جواب آن را با دستور پخت غذاي محبوبت برای ما بفرست!" از موقعی که فلیکس و سوفی در ماه ژانویه از خانوادهی بيمارشان مراقبت کردند، دستورهای آشپزی را از سراسر دنیا جمع میکنند. چیزی را که آنها در طول یک سال به دست آوردند، در این کتاب بسیار زیبا همراه با چهار نامهی واقعی با شما در ميان ميگذارند. در این کتاب، داستانهایی با تصاویر بسیار زیبا از فلیکس و سوفی در کنار 37 دستور آشپزی از 25 کشور، با تصاویر رنگی و دستورالعملهای قدم به قدم و ساده پیدا خواهید کرد. ایدههای زیادی برای جشنهای مخصوص بچهها هم در این کتاب هست.
ین کتاب پر از چیزهای شگفت انگیز از طرف فیلکس است؛ چون خرگوش کوچولوی عروسکی برای تولدت فکری کرده منتظر نامه ای از طرف فیلکس گل شبدر و چیزهای دیگری باش که شانس می آورد.
سوفی خیلی ناراحت است آخر،او فیلکس خرگوش عروسکی مورد علاقه اش را سوار بالون دست ساز خودش کرده و به هوا فرستاده اما یک دفعه نخ بالون به طور اتفاقی از دستش در رفته و فیلکس به آسمان رفته و گم شده.سوفی و بابا هرچه گشته اند نتوانسته اند فلیکس را پیدا کنند. اما خوشبختانه چند روز بعد نامه ای از فلیکس میرسد و خیال سوفی راحت میشود که بلایی سر خرگوش کوچولوش نیامده این کتاب هم فلیکس به گوشه و کنار دنیا سفر میکند و از جنگل های استوایی قطب شمال استرالیا و حتی کره ی ماه نامه میفرستد.میتوانید این نامه های واقعی را توی این کتاب بخوانید و ببینید این بار فلیکس برای سوفی سوغاتی چی آورده!
بهترین هدیه ی تولد دنیا !
«بهترین هدیه ی تولد دنیا!» از نظر شما چی میتواند باشد؟ قلعه حیرتانگیز؟ طبل رعدآسا؟ یا چوب ماهیگیری خیلی سریع؟ همه اینها خیلی جذاب میتوانند باشند اما سنجاب دنبال یک هدیه خاص و متفاوت برای تولد دوستش، خرس گنده بود. او خیلی تلاش کرد تا یک هدیه خاص برای تولد خرس پیدا کند؛ که هم مناسبش باشد و هم نتواند حدس بزند که چیست.
این کتاب گنجینه ای است از دوست داشتنی ترین و به یاد ماندنی ترین افسانه ها و اسطوره های جهان، قصه های حیوانی و داستان های بومی سرزمین های دوردست از افسانه های مشهوری چون سیندرلا و سفید برفی و جک و لوبیای سحرآمیز گرفته تا افسانه های جدیدتری چون پری دریایی و دخترک کبریت فروش و شاهزاده ی خوشبخت.
در این مجموعه ی بی نظیر، با قهرمانان افسانه ها و اسطوره های جهان همراه می شویم و پا به پای شخصیت های مشهور داستان ها ماجراجویی می کنیم.
این کتاب گنجینه ای است از دوست داشتنی ترین و به یاد ماندنی ترین افسانه ها و اسطوره های جهان، قصه های حیوانی و داستان های بومی سرزمین های دوردست از افسانه های مشهوری چون سیندرلا و سفید برفی و جک و لوبیای سحرآمیز گرفته تا افسانه های جدیدتری چون پری دریایی و دخترک کبریت فروش و شاهزاده ی خوشبخت.
در این مجموعه ی بی نظیر، با قهرمانان افسانه ها و اسطوره های جهان همراه می شویم و پا به پای شخصیت های مشهور داستان ها ماجراجویی می کنیم.
ادگیری شمردن با قطار حیوانات لذتبخش است. یک دسته حیوان دوستداشتنی منتظرند تا سوار قطار شوند. شما فقط کتاب را با یک دست ورق بزنید. آن وقت خواهید دید که چطور به طور سحرآمیزی پشت پنجرهی هر کوپه ظاهر میشوند. در هر صفحه از کتاب، تصویرهای رنگارنگ و شخصیتهای جالبی هست. این کتاب وسیلهی خیلی خوبی برای تشویق بچهها به شمردن از یک تا ده است.
همین که سوفی وارد خانه می شود، بوی خوبی به مشامش می خورد. اما او اصلا گرسنه اش نیست. مامان فوری می فهمد که مشکلی پیش آمده است. از سوفی می پرسد: «بگو ببینم چی شده، عزیز دلم؟»
"سوفی" این بار دیگر نمی خواهد کاری کند تا "فلیکس" باز هم گم شود. به همین دلیل، او را در سفر به سوئیس در کوله پشتی اش می گذارد. اما کمی بعد از آن که به مقصد می رسند، یک کوهنورد کوله پشتی او را اشتباهی بر می دارد! این اولین ماجراجویی او در کشور سوئیس است. بین "ماترهورن" و "بازل"، در جشن محلی و مراسم سنتی آلپ، کنار دریاچه ی ژنو و آبشار راین چه اتفاقاتی برای خرگوش کوچولو می افتد؟ و...
آقا موش پستچی به تعطیلات می رود
اگر آقا موش پستچی به تعطیلات برود، چی می شود؟ هیچی. او باز هم نامه ها و بسته ها را می برد و تحویل می دهد! چون او پستچی است!
آقا موش پستچی و خانواده اش این بار به تعطیلات می روند. دلتان می خواهد با آن ها به جاهای مختلف دنیا سفر کنید و بسته ها و نامه ها را به دست دوست های شان برسانید؟
این کتاب پر از چیزهای شگفت انگیز از طرف فلیکس است؛چون خرگوش کوچولوی عروسکی به تو اجازه میدهد که توی صندوق گنج اسرار آمیزش را نگاه کنی یک عکس واقعی فلیکس یک رنگین کمان کوچولو یک ماه درخشان و یک گیاه واقعی گیرت می آید.بیشتر از این دیگر تعریف نمیکنم،وگرنه زیاد تعجب نخواهی کرد!
اگر فیلکس،خرگوشی عروسکی سوفی،موقع قایق سواری روی عرشه نمیرفت.این همه اتفاق نمی افتاد.فیلکس ماجراجویی های تازه ای را شروع میکند. سفر او را پیش بچه های دنیا میبرد.او در نامه هایش برای سوفی از نیلس-آسلاک پسر بچه ای سامی که با خانواده اش در سرزمین های شمالی گوزن پرورش میدهند و از عایشه،دختر بچه ای از طوارق مینویسد که همراه قومش از بیابان گرم و سوزان عبور میکند.او در مزرعه ی شتر مرغ ها در آفریقای جنوبی مهمان سائله میشود و در نیوزلند به میان مائوری ها میرود و با دختر بچه ای به اسم هینه ایتی موآنا دوست میشود.خرگوش عروسکی عاشق سفر با لایوئل و لزلی،دوقلوهای اهل سان فرانسیسکو هم دیدار میکند. چیزهایی مه فیلکس از کشورها و مردمانش در نامه هایش تعریف میکند آموزنده و جالب اند در پایان هم خرگوش کوچولو همراه با هدیه ی غافلگیر کننده ای پیش سوفی عزیزش برمیگردد.
انتشارات زعفران منتشر کرد:وقتی پیش چشم پزشک می رود،نمی تواند علامت های کوچک را خوب ببیند.چشم پزشک می گوید: تانیا!چشم های تو نزدیک بین است اما اصلا ناراحت نباش .فقط باید یک عینک قشنگ بزنی.بعد می توانی همه چیز را خیلی خوب ببینی!خود تانیا در این مورد چه فکری می کند؟
این کتاب گنجینه ای است از دوست داشتنی ترین و به یاد ماندنی ترین افسانه ها و اسطوره های جهان، قصه های حیوانی و داستان های بومی سرزمین های دوردست از افسانه های مشهوری چون سیندرلا و سفید برفی و جک و لوبیای سحرآمیز گرفته تا افسانه های جدیدتری چون پری دریایی و دخترک کبریت فروش و شاهزاده ی خوشبخت.
در این مجموعه ی بی نظیر، با قهرمانان افسانه ها و اسطوره های جهان همراه می شویم و پا به پای شخصیت های مشهور داستان ها ماجراجویی می کنیم.
حدود یک ماه از سفر طولانی نیلی می¬گذرد و او هنوز برنگشته است. سورنا این¬بار حسابی نگران شده است. اگر نیلی را در بندر گوآتر گم نکرده بودند، حالا مثل همیشه کنارش نشسته بود و با هم کاموابازی می¬کردند.
یک روز توی کلاس، دانکن رفت تا مدادشمعیهایش را بردارد ولی با یک دسته نامه روبهرو شد که روی تمام آنها اسم خودش نوشته شده بود.
خیلی راحت میشود فهمید که تانیا کی دلش نمیخواهد کاری را بکند؛ چون جیغ میزند: این کار را نمی کنم آن قدر بلند داد میزند که همهی همسایهها میتوانند صدایش را بشنوند. تانیا دلش نمیخواهد چهکارکند؟ بعضی وقتها دلش نمیخواهد به خرید برود. یا اینکه دلش نمیخواهد به خانه برگردد. یا دلش نمیخواهد چکمههای گرم زمستانیاش را بپوشد. اما یک کار هست که تانیا هیچ وقت دلش نمیخواهد بکند. هیچ وقت موهایش را شانه نمی کند.