تا به حال دلتان خواسته که به چیز دیگری تبدیل شوید؟ شرط میبندم که آنچیز لاکپشت نبوده! این داستان دربارهی مردی خجالتی است که عاشق زنی مهربان شده است.
کمکم سر و کلهی لاکپشت هم در داستان پیدا میشود. آیا لاکپشتها میتوانند، مرد را به زن برسانند؟ چهطوری؟
کاردستی من (عروسک های نمایشی)
کتاب عروسکهای نمایشی کتابی است جامع و ساده و کاربردی که خانم لیندی رایت نقاش، استاد و نمایشگر نمایشهای عروسکی پس از سالها تجربه آن را در انستیتوی لیتل آنجل نوشته است.
فرد دونا لستون، نویسندهی آمریکایی، میگوید: «کودکان هنگام بازی یاد میگیرند و آموزش میبینند.»
سایر کتاب های همین ناشر
کلاس اول دبستان فرصتی طلایی برای کتابخوان شدن کودکان ماست و کتاب درسی برای پرورش مهارت روانخوانی و کتابخوانی کودکان کافی نیست. اگر میخواهید دانشآموز کلاس اولیتان در همان ماههای اول آموزش، حروف الفبا را بهخوبی یاد بگیرد. از معجزه داستانخوانی غافل نشوید.
ویل و اونلین بعد از نبرد بزرگ با مورگاراث، به دست مزدوران اسکاندیایی گرفتار میشوند و مثل دو برده به سرزمین یخزده میروند.
هالت هم که عزمش را جزم کرده تا شاگردش را نجات دهد، تصمیم میگیرد هر طور شده، حتی با نافرمانی از دستور پادشاه، پی آن دو برود و به عهدش وفا کند. در این راه هوراس جنگجوی جوان و دوست ویل هم با هالت همرکاب میشود. اما ادامه راه به این سادگی نیست!
مجموعه کتاب های (رنگ رنگ رنگم کن) تلفیقی از آموزش و هنر و سرگرمی است. برای رسیدن به هدف های آموزشی، چیستان های طراحی شده اند که موضوع آنها شامل مهمترین چیزهایی است که کودک با آنها سر و کار دارد.
این کتاب، از سری داستان های نوجوانان انگلیسی، نوشته ( ژاکلین ویلسون ) و ترجمه شده به قلم شیوای ( نسرین وکیلی ) بوده که توسط انتشارات افق تهیه و روانه بازار شده است.
حرفهای چرخ خیاطی مجموعهی یازده شعر خیالانگیز کودکانه است. محمد کاظم مزینانی کوشیده است که در این کتاب، از دریچه چشم کنجکاو به واقعیتهای تلخ و شیرین دور و برش نگاه کند.
یک نفر دارد توی روز روشن از سه مزرعهدار بدجنس دزدی میکند. آنها میدانند دزد کیست: آقای روباه شگفتانگیز! برای همین سه مزرعهدار یعنی بوگیس چاقالو، بانس خپلو و بین لاغرو با هم دست به یکی میکنند و آقای روباه و خانوادهاش را توی لانه گیر میاندازند. ولی آنها انگار حواسشان نیست که آقای روباه به این آسانی دُم به تله نمیدهد.
کدام اسب، رخش اوست و کدام درفش، درفش او؟
بگو رستم کجاست؟ بگو در کدام یک ز این سراپردههاست؟ دوست دارم زودتر، پیش از آنکه کسی از رازم پرده بردارد، با او روبهرو شوم؟ دوست دارم بدانم آیا میتواند فرزند نادیدهاش را در جامهی دشمنان بشناسد؟
مگر دختری کوهنشین میتواند شاهزاده خانم شود؟
آیا ممکن است سفر به پایتخت زندگی میری را برای همیشه تغییر دهد؟
حالا نوبت میری است تا آکادمی شاهزاده خانمهای خودش را راه بیندازد!
مجموعهی سه جلدی آکادمی شاهزاده خانمها را شنون هیل نوشته است. او تا کنون بیش از بیست رمان برای نوجوانان نوشته که بیشترشان در فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفتهاند. هیل با همسر نویسنده و چهار فرزندش در شهر سالتلیک آمریکا زندگی میکند.
دختران کوهستان، خواهران فراموش شده و قصر سنگی عناوین سه جلد از این مجموعه هستند که نسرین وکیلی و پارسا مهینپور آنها را ترجمه کرده است.
مجموعه کتاب های آکادمی شاهزاده خانم ها ، توسط انتشارات افق چاپ و توزیع شده است.
اولین غولی که چشمش بهت بیفته، با دو تا انگشت میگیردت و میخوردت!
غول بزرگ مهربان از آن غولهایی نیست که استخوان آدمها را قرچ و قورچ میجوند. او غولی مهربان و بیآزار است و سوفی از این بابت شانس آورده، چون اگر به جای او، غولهایی مثل خون تو شیشهکن، گوشت قلنبهخور و یا… دزدیده بودندش تا حالا یک لقمهی چپ شده بود!
اما سوفی دلش مثل سیر و سرکه میجوشد. نگرانیاش این است که غولهایی میخواهند بروند انگلستان و همهی بچههای کوچولو موچولوی خوشگل را بیندازند بالا و قرچ و قورچ.
برف؟ آن هم بعد از صدسال؟ محاله!
جودی دمدمی برای بابانوئل فهرستی بلندبالا آماده می کند. استینک ولی دلش فقط یک چیز می خواهد: برف. صدسال است توی شهرشان برف نبارید و انگار دیر همه آن را از یاد برده اند. اما نه، امسال پستچی جدیدی به محله شان آماده که اسمش بابابرفی است و قیافه اش هم شبیه یک جن کوتوله است.
کینو، مردی تنگدست، روزی مرواریدی بینظیر صید میکند. اما مروارید که میتواند همهی آرزوهای او و خانوادهاش را برآورده کند، آرامش او را بر هم میزند، کینو و همسرش شبانه از روستا میگریزند، اما مردانی مسلح در تعقیبشان هستند.
این «پالی فینک بزرگ» و افسانهای کیست که بچهها از او یک قهرمان ساختهاند؟
کیتلین در مدرسهای کوچک ثبتنام میکند که کلاس هفتماش فقط ده دانشآموز دارد و تمام دانشآموزها از پسری به نام پالی فینک حرف میزنند. پالی که سال گذشته در این مدرسه درس میخوانده و باعث تمام اتفاقهای عجیب و غریب، بامزه و درعین حال دردسرساز بوده، ناگهان غیبش زده.
باک سگ نیرومندی است که در خانهی اعیانی قاضی میلر از همهی سگها ارج بیشتری دارد. مردم گروه گروه به دنبال طلای زرد به قطب شمال هجوم میآورند و در این میان، مانوئل- باغبان خائن- باک را میفروشد و باک از روزهای شومی که انتظارش را میکشند، بیخبر است.
مجموعه کتاب وگی ورجه نوشته جاناتان لاندن است. ناصر کشاورز این بار هم مثل مجموعهی میمینی با شعرهای شاد و دوستداشتنی کوچولوها و البته بزرگترها را عاشق کتاب خواندن میکند.
مثل نامهای ولی
توی هیچ پاکتی
جا نمیشوی
جعبهی جواهری
قفل نیستی ولی
وا نمیشوی
مثل میوه خواستم بچینمت
میوه نیستی، ستارهای
از درخت آسمان جدا نمیشوی
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
اسم من ( پپا ) است و این کتاب درباره بابابزرگ من است.
بابابزرگ من عاشق باغبانی و ساختن و تعمیر کردن است.
تق! تق! اما او بیشتر از همه عاشق بازی کردن با من و برادرم کوچولویم ( جورج ) است.
دوست داری با خانوادهی پپا بیشتر آشنا شوی؟ و...
میری که دانش آموخته ی آکادمی شاهزاده خانم هاست حالا بین ماندن در روستا یا رفتن به پایتخت دچار تردید شده، او از نامه کاتار که درباره خطرهایی صحبت کرده بود ترسیده است و نگران است که مبادا در این یک سال موانعی پیش بیاید که دیگر هرگز به روستا بازنگردد. میری باید دست به انتخاب های گوناگونی بزند و درباره عشق، دوستی، خانواده و آینده ای که پیش رو دارد بهترین تصمیم را بگیرد.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
گمانم نیم ساعتی گذشته بود و در این مدت جز صدای چک چک آب هیچ صدای دیگری نشنیده بودم. بعید می دانستم کسی آن بیرون در کمینمان باشد، چون در تمام این مدت می توانست بیاید تو. با یک شمشیر که حتی بلد نبودیم از آن استفاده کنیم، چه کاری از دست ما برمی آمد؟ خیلی راحت می توانست بیاید تو و کلکمان را بکند. بلاخره دیر یا زود هم سروکله شان پیدا می شد و ما را آنجا گیر می انداختند. فکر کردم تا دیر نشده باید آن غار را، که هیچ راهی به جایی نداشت، ترک کنیم. این بود که دستم را از بغل گذاشتم روی شانه ی نیما و تکانش دادم. آهسته گفتم: «نیما!»
در این کتاب میمینی وسوسه میشود پولی را که در خانه پیدا کرده است برای خودش خرج کند. اما پول که مال او نیست!
یک روز کرگدنی از باغوحش فرار میکند و توی خیابان، پدر و مادر جیمز را درسته قورت میدهد. جیمز بیچاره هم مجبور میشود از آن به بعد با عمههای بدجنس و بددهنش زندگی کند. اما روزی پیرمرد مرموزی پاکتی پر از زبانهای تمساح به جیمز میدهد تا بخورد که یکدفعه پاکت از دست جیمز میافتد و زبانها پای درخت هلو، توی خاک فرو میروند. بعد اتفاقهای عجیبی میافتند که زندگی جیمز را از اینرو به آنرو میکنند.
استینک 9 (و یک شب خوابیدن کنار کوسه ها)
ترسناک، ترسناک تر، ترسناک ترین!
بابا و مامان استینک برنده ی یک شب خوابیدن در آکواریوم شده اند و حالا معلوم نیست این شب معرکه ترین خاطره ی استینک می شود یا عذاب آورترین شکنجه اش.