اگر فیلکس،خرگوشی عروسکی سوفی،موقع قایق سواری روی عرشه نمیرفت.این همه اتفاق نمی افتاد.فیلکس ماجراجویی های تازه ای را شروع میکند. سفر او را پیش بچه های دنیا میبرد.او در نامه هایش برای سوفی از نیلس-آسلاک پسر بچه ای سامی که با خانواده اش در سرزمین های شمالی گوزن پرورش میدهند و از عایشه،دختر بچه ای از طوارق مینویسد که همراه قومش از بیابان گرم و سوزان عبور میکند.او در مزرعه ی شتر مرغ ها در آفریقای جنوبی مهمان سائله میشود و در نیوزلند به میان مائوری ها میرود و با دختر بچه ای به اسم هینه ایتی موآنا دوست میشود.خرگوش عروسکی عاشق سفر با لایوئل و لزلی،دوقلوهای اهل سان فرانسیسکو هم دیدار میکند. چیزهایی مه فیلکس از کشورها و مردمانش در نامه هایش تعریف میکند آموزنده و جالب اند در پایان هم خرگوش کوچولو همراه با هدیه ی غافلگیر کننده ای پیش سوفی عزیزش برمیگردد.
جادوی رنگین کمان 7 (هدر پری بنفش)
ریچل و کریستی برای گذراندن تعطیلات همراه خانواده هایشان به جزیرهی جادوی باران آمده بودند که متوجه شدند جک فراست بد جنس پری های رنگین کمان را جادو کرده و به جزیرهی جادوی باران فرستاده است. سرزمین پریان بدون پری های رنگین کمان هیچ رنگی نداشت و مشکلات زیادی به وجود آمده بود. کریستی و ریچل پس از جست و جوهای زیاد، شش تا از پری ها را پیدا کرده بودند، اما هنوز خبری از هِدِر نبود. روز آخر تعطیلات بود و بچه ها باید کم کم برای برگشتن به خانه آماده می شدند. آنها برای آخرین بار به ساحل رفتند تا بادبادک هایشان را هوا کنند در همین حال ریچل حس کرد که نخ بادبادکش کشیده می شود. وقتی بالا را نگاه کرد، در انتهای دم بادبادکش شیئی بنفش و براق دید. با خودش فکر کرد شاید آن چیز بنفش هدر باشد!