جونی بی جونز 9 (مهمانی بالش های قلنبه)
یک مامانبزرگ پولدار جونی را به خانهاش دعوت کرده… وای! خوابیدن توی یک خانهی بزرگ و زرق و برقدار خیلی کیف دارد… حتی اگر هزارتا قول هم به مامان و بابا داده باشی که نپری، ندوی، جیغ نکشی و… اما حواست کجاست، جونی؟ این چه وضع غذا خوردن است؟ چرا بالشها را پرت میکنی؟ نکند تمام قولها یادت رفته……
از همین نویسنده
مجبورم نکن لبخند بزنم
چارلی هاکل فقط یازده سال دارد. پدر و مادر چارلی با طلاقشان زندگی او را از هم پاشیدهاند آنها از او میخواهند وضعیتشان را درک کند. اما چارلی واقعاً چهچیزی را باید درک کند؟ این که چرا پدرش مجبور است به یک آپارتمان بد بوی نفرتانگیز اسباب کشی کند؟ این که چرا مادرش این روزها فقط ماکارونی و پنیر به خوردش میدهد؟ این که چرا آنها دارند زندگیاش را نابود...
مادرم ازدواج کرد و مصیبت های بعدی
زندگی چارلی هاکل بدجور آشفته شده اول اینکه پدر و مادرش از هم طلاق گرفتهاند بدتر از همه مادرش دارد ازدواج میکند و حالا او ناچار است با چند غریبه در خانه زندکی کند: یکی ناپدری نچسبش؛ دیگری برادر ناتنی پنج سالهاش توماس تخس که خلوت اتاقش را از چنگش درآورده و موی دماغش شده؛ و بدتر از همه، ناخواهریاش لیدیا که تلفن را زمین نمیگذارد. هرچند مادرش قول داده که...
جونی بی جونز (مجموعه 10 جلدی قابدار)
جونی بی جونز دختر کوچولوی باهوش و سر و زبان داری است که در مدرسه و خانه با شیرینکاریهایش ماجراهای بامزهای خلق میکند. او که توی فضولی کردن و سرک کشیدن توی کار بقیه حرف ندارد، یک بار توی فروشگاه یواشکی خانم معلم را زیر نظر میگیرد. یک بار هم که از اتوبوس مدرسه جا مانده در مدرسه تنها میماند و همه جا را به هم میریزد. جونی یک مشکل دیگر هم دارد: او هیچ...
جونی بی جونز 1 ( اتوبوس بوگندوی خنگول)
عجب اتوبوس ناجوری! اولین روز دورهی پیشدبستانی است. مامان، جونی را سوار اتوبوس مدرسه میکند؛ اما جونی اصلا از اتوبوس بوگندوی خنگول خوشش نمیآید. برای همین، وقتی زنگ آخر مدرسه میخورد همه سوار اتوبوس میشوند به جز جونی! کجایی جونی؟ زودباش… نکند توی مدرسه تنها بمانی و توی دردسر بیفتی؟
جونی بی جونز 10 ( مشکل شاخ دار)
جونی میگوید بهترین شغل دنیا آرایشگری است. او میخواهد وقتی بزرگ شد، آرایشگر بشود، اما باید از همین حالا تمرین کند. اول کار، چندتایی مشتری لازم دارد. جونی، فکر میکنی کسی حاضر است موهایش را به دست یک آرایشگر تازهکار بسپارد؟ دمپاییهای خرگوشی؟ خرس پشمالو؟ یا خودت؟
جونی بی جونز 2 (میمون کوچولوی بامزه)
مامان قرار است یک نینی بیاورد، اما جونی اصلا خوشحال نیست. به نظر او نینیها پیفپیفویند و فقط بلدند گریه کنند. اما خبر مهمتری در راه است. مامانبزرگ میگوید نینی تازه، یک میمون کوچولوی بامزه است. ولی جونی! واقعا فکر میکنی لازم بود همهجا را پر کنی که مامان برایت یک میمون کوچولو به دنیا آورده؟