مدرسه پرماجرا 20 (دردسر تازه)
اسم من اي-جي است و از مدرسه متنفرم. صبح دوشنبه بود. من وارد كلاس سوم ابتدايي شدم كه آقاي گرانيت معلم آن است. همه داشتند وسايلشان را داخل كشوهايشان مي گذاشتند. دوستان من، مايكل و رايان، درباره مسابقه فوتبالي كه آخر هفته تماشا كرده بودند، حرف مي زدند و…
اسم من اي-جي است و از مدرسه متنفرم. صبح دوشنبه بود. من وارد كلاس سوم ابتدايي شدم كه آقاي گرانيت معلم آن است. همه داشتند وسايلشان را داخل كشوهايشان مي گذاشتند. دوستان من، مايكل و رايان، درباره مسابقه فوتبالي كه آخر هفته تماشا كرده بودند، حرف مي زدند و…