نایجل،دایناسور کوچولویی است که نگرانی های بزرگ دارد.او هر روز،نگران یک چیزی است.یک روز نگرنا است که به خوبی دوست هایش نتواند پرواز کند.نگران است که اگر پرواز کند،نتواند سالم به زمین بنشیند.آیا نایجل میتواند دست از نگرانی هایش بردارد؟ مجموعه ی دایناسورها هم احساس دارند،احساس های کودکان را بررسی میکند و به آن ها نشان میدهد که چطوری با احساس های مشکل سازشان کنار بیایند. برایان موزس،شاعر و نویسنده ی کودکان،به طور منظم به مدارس مختلف میرود و با بچه ها گفت و گو میکند.
دوباره
دوباره
سدریک اژدهای قرمزِ روشنِ عصبانیای بود که توی تمام عمرش هیچوقت (حتی یک بار) به رختخواب نرفته بود.
شبها وقتی همه خواب بودند، سروصداکنان توی قلعه پرسه میزد. بعد از روی پل پایین میپرید و مشغول کارهای بد و موذیانه میشد.
دوباره
سدریک اژدهای قرمزِ روشنِ عصبانیای بود که توی تمام عمرش هیچوقت (حتی یک بار) به رختخواب نرفته بود.
شبها وقتی همه خواب بودند، سروصداکنان توی قلعه پرسه میزد. بعد از روی پل پایین میپرید و مشغول کارهای بد و موذیانه میشد.