آنی شرلی دخترکی ککمکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوهی تخیل بیحدو مرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانیهای سادهاش، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هرچند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امیدبخش است که برای رسیدن به آن، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود.
مجموعه آنشرلی شامل8کتاب با نامهای آنشرلی در گرین گیبلز، آنیشرلی در اونلی، آنی شرلی در جزیره، آنیشرلی در ویندیپاپلرز، آنیشرلی در خانهی رویاها، آنی شرلی در اینگلساید، درهی رنگین کمان و ریلا در اینگلساید میباشد.
امیلی و صعود کتاب دوم
امیلی استار با عشق به نوشتن متولد شده است.او یک دختر یتیم ساکن مزرعه نیومون است و نوشتن به او توان روبه رویی با تلخی ها و سختی ها را می دهد.ولی حالا همه دوستانش به دبیرستان ناحیه شروزبری رفته اند و خاله الیزابت عبوس و کهنه اندیش او فقط به شرطی به او نیز اجازه رفتن می دهد که قول بدهد نوشتن را کنار بگذارد!این اولین قدم امیلی در مسیر صعود و رسیدن به قله است.زمانی می رسد که فعالیت های امیلی در شهر شایعه پراکن های شروزبری را به جنب و جوش می اندازد.اما امیلی و دوستانش اعتماد به نفس زیادی دارند-ایلزه یک هنرپیشه مادر زاد است تدی عزمش را جزم کرده تا یک هنرمند بزرگ شود و پری می خواهد یک وکیل جسور باشد.زمانی که شعر های امیلی به چاپ می رسند و او به نویسنده روزنامه شهر تبدیل می شود به نظر می آید که موفقیت -و اولین نشانه های دلدادگی-در راه اند.مدتی بعد امیلی یک پیشنهاد اغوا کننده دریافت می کند و باید تصمیم بگیرد آیا می خواهد مسیر زندگی اش را برای همیشه تغییر دهد یا نه.
از همین نویسنده
آنشرلی دخترکی ککمکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوهی تخیل بی حدومرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانیهای سادهاش ، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن ، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود.
مجموعهی آنی شرلی شامل 8کتاب با نامهای آنی شرلی در گرین گیبلز، آنی شرلی در اونلی، آنی شرلی در جزیره، آنی شرلی در ویندی پاپلرز، آنی شرلی در خانهی رویاها، آنی شرلی در اینگل ساید ، درهی رنگین کمان و ریلا در اینگل ساید میباشد.
آنشرلی دخترکی ککمکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوهی تخیل بی حدومرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانیهای سادهاش ، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن ، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود.
مجموعهی آنی شرلی شامل 8کتاب با نامهای آنی شرلی در گرین گیبلز، آنی شرلی در اونلی، آنی شرلی در جزیره، آنی شرلی در ویندی پاپلرز، آنی شرلی در خانهی رویاها، آنی شرلی در اینگل ساید ، درهی رنگین کمان و ریلا در اینگل ساید میباشد.
سرگذشت دخترکی یازده ساله است که از یتیم خانه به مزرعه گرین گیبلز می آید تا زندگی جدیدی را آغاز کند. او هر روز ...
آنی شرلی دخترکی کک مکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوه تخیل بی حد و مرز دارد و با امید و پشتکار و مهربانی های ساده اش، سعی می کند زندگی جدیدی را آغاز کند.
هرچند برای ورود به این دنیای تازه باید سختی های بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آن قدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن با هر مشکلی کنار می آید و با هر شرایطی سازگار می شود.
این کتاب داستان آنی شرلی را در خانه رویاها روایت می کند.
آنی شرلی دختركی كك مكی است كه موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است، او باهوش است، قوه تخیل بیحد و مرزی دارد و با امید و پشتكار و مهربانیهای سادهاش، سعی میكند زندگی جدیدی را آغاز كند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آن قدر زیبا و امید بخش است كه برای رسیدن به آن، با هر مشكلی كنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود
این کتاب با همه کتابهایی که تا به حال خواندهاید، تفاوت دارد. در این کتاب شما تنها خوانندهی کتاب نیستید، بلکه مسئول اتفاقهایی که میافتد و پایان داستان نیز هستید زیرا شما خود مسیر داستان را انتخاب میکنید. در این کتاب خطرها، انتخابها و ماجراهای گوناگونی وجود دارد.
در باشگاه هنرهای رزمی با دو پسر آشنا میشوید. هنوز مدت زیادی از این آشنایی نگذشته که توسط باند تبهکاری تهدید میشوید. تنها مشکلتان این است که نمیخواهید در عملیات مخفی قاچاق انسان نقشی داشته باشید. امشب محمولهای میرسد.
همیشه بشقاب پرنده و سفرهای فضایی برایتان جذاب بود. سالها با موجودی بیگانه به نام فریدو رابطه داشتید و در اینباره چیزهایی به شما گفته بود. فریدو را دوست دارید و به او اعتماد میکنید. چند سازمان پر قدرت با شما تماس میگیرند و میخواهند که با آنها در پروژههای مطالعاتی فوقالعاده سری دربارهی بشقاب پرندهها همکاری کنید؛ شک ندارید که به زودی رازتان فاش خواهد شد. آماده باش!
به نظرتان اگر دستگاهی وجود داشت که میتوانست بمب اتمی و تششعات آن را خنثی کند، چه میشد؟ جنبهی خوب ابداع چنین دستگاهی پیدایش دورهی جدیدی از صلح جهانی است، اما از سوی دیگر این دستگاه میتواند فاجعه هم در پی داشته باشد.
پادشاهی حریص، سیاستمداران شرور، مردم دوستدار صلح و آرامش، همگی ساکنین آتلانتیس و جهان زیر آب هستند. آیا در زیر آب میمانید تا به آتلانتیسیها کمک کنید؟ یا ترجیح میدهید با نشانههایی که از وجود سرزمین گمشده یافتهاید، به زمین بازگردید. یا شاید هم پیش از آنکه فرصت تصمیمگیری دربارهی یکی از این موارد را داشته باشید، زندانی شوید.
این کتاب با همه کتابهایی که تا به حال خواندهاید، تفاوت دارد. در این کتاب شما تنها خوانندهی کتاب نیستید، بلکه مسئول اتفاقهایی که میافتد و پایان داستان نیز هستید زیرا شما خود مسیر داستان را انتخاب میکنید. در این کتاب خطرها، انتخابها و ماجراهای گوناگونی وجود دارد.
وقتی دانشمندی خلاق در همسایگیتان زندگی میکند و از شما میخواهد آخرین اختراعش یعنی دوچرخهی جادویی را امتحان کنید، نمیدانید که چکار خطرناکی به شما پیشنهاد شده است. با این دوچرخهی خاص میتوانید با سرعت بیش از شصت مایل در ساعت حرکت کنید.
ارباب نیروی اهریمنی برگشته و در پی انتقام است. شما فرماندهی تیم مسئول حفاظت از منظومهی لاماک هستید. متوجه شدید که ارباب نیروی اهریمنی سه سیاره را برای نابودی هدف گرفته است. حس ششم شما میگوید که هیچ چیز نمیتواند جلوی او را بگیرد. تصمیم گرفتن به خصوص در وقت فشار خیلی سخت است. اما سلامت منظومهی لاماک به تصمیم شما بستگی دارد. با دقت فکر کنید و با قاطعیت عمل کنید.
اعضای گروه زوندو کجا رفتهاند؟ چه ارتباطی بین آنها و مردمان مورچهای وجود دارد؟ نزدیک به سه سال است که عضو گروه پژوهشی زوندو هستید. ماموریت شما مبارزه با ارباب نیروهای اهریمنی است، موجودی که هیچ کس اطلاع دقیقی از ماهیت او ندارد و سعی دارد با نابود کردن سیاره های مختلف، دنیا را به تسلط خود درآورد.
سایر کتاب های همین ناشر
اگر بك به كسي بيش از حد نزديك شود، ناخواسته خاطرات و افكار او را جذب ميكند. او از كشف اين واقعيت به وحشت ميافتد. ولي وحشت واقعي را زماني تجربه ميكند كه به عمارت قديمي گريديها حمله ميشود. دليل حمله و هويت مهاجمان نامشخص است. در همين گير و دار، حادثه ديگري رخ ميدهد كه با هيولاها و قلمرو دموناتا ارتباطي ندارد، ولي مريدهاي كهنهكار را به ميدان ميكشاند و آنها را با حقيقتي رو در رو ميكند كه در كابوسهايشان نيز تصورش را نميكردند. حقيقتي از جنس مرگ.
همانطور كه از عنوان كتاب پيداست، نويسنده سعي داشته براي آموزش حروف الفبا به كودكان، شيوهاي ارائه دهد. اما تفاوت اصلي اين كتاب مصور با كتابهاي درسي مشابهي كه چنين هدفي دارند، استفاده از شعر و كلام آهنگين در معرفي هر حرف و كلمههاي مربوط به آن است.
ماری کوچولو هر روز خاله بازی میکند. امروز دوست دارد، مامان بازی کند.
دخترك مهربان و شادابي است كه با پدربزرگش در كوههاي آلپ زندگي ميكند. اما او را به فرانكفورت ميبرند تا "كلارا"، دختر بيماري را كه هميشه روي صندلي چرخدار نشسته و همدمي غير از مستخدمها، معلم سرخانه و زن عبوسي به نام خانم "رتن ماير" ندارد، از تنهايي درآورد. با ورود هايدي به خانه مجلل كلارا، اتفاقاتي رخ ميدهد كه براي كلارا فوقالعاده هيجانانگيز و براي خانم رتن ماير غير قابل تحمل است. اما هايدي ميخواهد از آن خانه بزرگ شهري بگريزد و به كوهستان برگدد...
آدرسن در سن 14 سالگی به کپنهاگ رفت و به خاطر صدای زیبایش در تئاتر سلطنتی دانمارک استخدام شد، اما بعدها متوجه شد استعداد درخشانی در قصه گویی دارد و از آن پس قصه گویی را حرفه اصلی خود قرار داد و ده ها قصه شیرین به کودکان جهان هدیه کرد.
قصه های آندرسن از معروف ترین قصه های کودکان به شمار میروند که بارها و بارها به زبان های مختلف ترجمه شده و از آن فیلم های بسیاری نیز برای کودکان تهیه شده است.
هر كتاب از مجموعهي "14 قصه، 14 معصوم" به شرح زندگي يكي از ائمه و معصومين(ع) اختصاص دارد. ويژگي اين داستانها زبان سادهاي است كه در آنها به كار رفته و به دليل همين سادگي بيان است كه همهي آنها براي كودكان دبستاني قابل درك و جذاب شدهاند. نويسنده ضمن رعايت سنديت وقايع تاريخي هر داستان، و ذكر نام دقيق شخصيتها، مكانها و تاريخها، سعي كرده است كه جنبهي داستاني اثر را نيز ناديده نگيرد تا علاوه بر بازنگري حوادث و شرح زيباييهاي زندگي اين چهارده معصوم، خواننده را به پيگيري هر داستان و مراجعه به كتاب بعدي تشويق كند.
اين مجموعه، شش كتاب مستقل "دندانم را مسواك ميزنم"؛ "به همه سلام ميكنم"؛ "اسباببازيهايم را جمع ميكنم"؛ "خودم لباسم را ميپوشم"؛ "خوردنيها را دوست دارم" و "خودم به دستشويي ميروم" را در بر ميگيرد و از ويژگيهايي برخوردار است كه ميتوانند به عنوان يكي از بهترين شيوههاي آموزشي در اختيار اوليا و مربيان قرار گيرد. از جملهي اين ويژگيها، اشاره به مهمترين مسائل كودكان است؛ مسائل و مشكلاتي كه به نوعي مشكل بزرگترها هم هست.
شب سال نو بود. هوا سرد بود. برف میبارید. دخترک کبریتفروش، در خیابانهای سرد و پر برف میگشت و با صدای بلند میگفت: «کبریت...کبریت دارم، خواهش میکنم بخرید!».
به سرزمین سایه ها - قلمرو مرموز و وحشتناک ارباب سایه ها خوش آمدید. او که هزاران نفر از اهالی دلتورا را گروگان گرفته و با خود به سرزمین سایه ها برده است ، قصد دارد جادوی سیاهش را تقویت کند . اگر مردم دلتورا نجات یابند، تا ابد برده تاریکی می شوند. حال لیف و همراهانش باید برای نجات اسیران سلاح قدرتمندی بیابند تا بتوانند با جادوی ارباب سایه ها مبارزه کنند .آنها سر راهشان باید با هیولای وحشتناک و معماهای پیچیده روبه رو شوند. اما این قهرمانان تا آخرین اسیران را نجات ندهند، آرام نمی گیرند.
تام باید هیولاهای سحرآمیز آوانتیا را از طلسمی شیطانی آزاد كند. او با شمشیر و سپری كه آدوارو جادوگر به او داده است. به راه میافتد تا با آركتا، غول كوهستان، رو به رو شود. آیا تام میتواند كشورش را از نابودی نجات دهد
بلدی بسازی ؟ (کشتی های جنگی) طوری طراحی شده که در آن کودکان در حین بازی مهارت یادگیری و تمرکز خود را افزایش داده و با الگوهایی پیش فرض می توانند اشکال مختلفی را با تا کردن، برش زدن، و چسباندن ایجاد نمایند.
قصه های سرزمین اشباح 3 (دخمه ی خونین)، ماجراي شگفتانگيز پسركي معمولي است كه در شرايطي بسيار بحراني مجبور ميشود زندگي خود را بهدست شبحي خونآشام بسپارد.
ناخدا پات با دو دستش محكم به فرمان چسبيده بود. توي دلش قند آب مي شد. پيش خودش مي خنديد و از ماجراي پيش آمده راضي بود. پس، بر خلاف جهت باد با صداي بلند فرياد كشيد: «ديديد… من اينها را به شما گفته بودم. گفته بودم كه براي خودش تصميماتي مي گيرد. اين ماشين جادويي است، اما نگران نباشيد. او خودش مواظب ماست.» بعد براي اينكه مطمئن شود، با احتياط فرمان ماشين را چرخاند. مي خواست ببيند چه اتفاقي مي افتد…
. تن تن خبرنگاري ماجراجو، كنجكاو و فعال است كه در سفرهاي گوناگون خود با اتفاقاتي پيش بيني نشده روبرو مي
شود. داستان حاضر ديدگاهي است از هرژه به قاره آفريقا و نشاني است از استعمار قديم اروپا و استعمار جديد آمريكا براي چپاول گنجينه هاي نهفته در قاره سياه. كتابي جذاب و
خواندني كه طرفداران فراواني را به خود جذب كرده است.
با مطالعه اين كتاب، علاوه بر اطلاعات مربوط به باروري و عوامل مؤثر در تعيين جنسيت، با شيوهاي طبيعي براي انتخاب جنس كودك آشنا ميشويد. زبان ساده نويسنده و شرح تجربه داوطلباني كه شيوه او را بهكار بستهاند كتاب را خواندنيتر كرده است.
روزی، روزگاری، شهری بود به نام مکه. در این شهر، مردی زندگی میکرد که نامش محمد بود. او پیامبر خدا بود. خداوند، محمد را انتخاب کرده بود تا مردم را راهنمایی کند. او آمده بود که راه درست زندگی کردن را به همه یاد بدهد...
دوستانش همیشه به او می گویند: سلام خال خالی ،نوش جان! اما خال خالی صبح ها جواب هیچ را نمی دهد. برای رفتن به جایی که قرار گذاشته،آرام و بی صدا حرکت می کند.خال خالی سگی است که نه لانه ای دارد و نه صاحبی. با این حال احساس خوشبختی می کند.
اهمیت دیکته و نوشتار اول دبستان به عنوان پایه سال های آینده بر هیچ کس پوشیده نیست. نام این پایه بیش از هر چیز مهارت نوشتن را در ذهن تداعی می کند که در واقع یکی از معانی و معیارهای سواد پس از توانایی خواندن است. در کلاس اول دبستان که مهارت های سوادآموزی به تدریج رشد می یابد، جستجو برای دستیابی به منابع کمک درسی برای تمرین خواندن و البته نوشتن و املا مفید به فایده خواهد بود و تسلط دانش آموزان بر این دو مقوله سبب یادگیری و انگیزه بیشتر خواهد شد. از سوی دیگر مشارکت والدین در امر آموزش فرزندان، نتیجه تلاش های نوآموز و معلم را دوچندان می کند.
هیچ چیزی در مورد دهانه ی غار نمی دانست؛ جز اینکه راهی است که می توان از آن به جایی دیگر رفت. او هیچ مکان دیگری را نمی شناخت. بنابراین دهانه ی غار برای او دیوار بود؛ دیوار روشنایی. در حالی که خورشید در بیرون غار می تابید، این دیوار برای او خورشید دنیایش بود. آن دیوار روشنایی او را به طرف خودش می کشید؛ مثل شمعی که شب پره ای را مجذوب خود می کند. او مثل همیشه سعی می کرد به آن دست یابد. حیات به سرعت در درونش پر و بال می گرفت و او را به طرف آن دیوار روشنایی می کشید. حس کنجکاوی اش به او می گفت آن دیوار روشنایی راهی برای بیرون رفتن از غار است؛ راهی که مقدر شده بود توله گرگ خاکستری در ان قدم بگذارد. اما خودش از این امر آگاه نبود. او حتی نمی دانست دنیایی بیرون از غار هم وجود دارد.
دارن شان پسری كه همه گمان میكنند مرده، اما در واقع دستیار یك شبح شده است، به كوهستان اشباح میرود. در كوهستان، او برای اثبات لیاقتش، شركت در آزمونهای مرگباری را میپذیرد و در چهارمین آزمون شكست میخورد. دارن نگران مجازاتی است كه برایش در نظر میگیرند و در همین زمان متوجه میشود كه یكی از دوستانش به قبیله اشباح خیانت كرده است. اگر خائن رسوا نشود، قبیله از میان میرود و اگر دارن بخواهد دیگران را از این توطئه باخبر كند، باید مجازات شكست در آزمونها یا همان مرگ را بپذیرد.
کتابهای «بازیگوشی در طراحی» به علاقهمندان طراحی کمک میکند تا آزادی در طراحی را تجربه کنند. طراحی بدون نقشه و به صورت بداهه، خلاقیت در کار هنری است.