مشاهده همه محصولات
محصولی پیدا نشد

نیمه شب دریاچه

کامیون سردخانه‌دار آن‌قدر عقب آمد که جا برای رد شدن کسی نماند. پا گذاشتم روی سپر عقبش و خودم را به هر زحمتی بود رد کردم آن‌ طرف. پروژکتورهای زرد و سفید روی عرشه‌ی شناور نور می‌پاشیدند. مردی که لباس‌کار آبی پوشیده بود و با چراغ‌قوه‌‌اش به این و آن علامت می‌داد، توی بی‌سیم‌ چیزهایی گفت و چند بار اشاره کرد به راننده‌ی خاور. ـ خاموشش کن حاجی.

Read moreShow less
16,000 تومان
ناموجود
موجود شد خبرم کن!
Reference:
9786002964632
Brand:
توضیحات

کامیون سردخانه‌دار آن‌قدر عقب آمد که جا برای رد شدن کسی نماند. پا گذاشتم روی سپر عقبش و خودم را به هر زحمتی بود رد کردم آن‌ طرف. پروژکتورهای زرد و سفید روی عرشه‌ی شناور نور می‌پاشیدند. مردی که لباس‌کار آبی پوشیده بود و با چراغ‌قوه‌‌اش به این و آن علامت می‌داد، توی بی‌سیم‌ چیزهایی گفت و چند بار اشاره کرد به راننده‌ی خاور. ـ خاموشش کن حاجی. دودش خفه‌مون کرد. راننده سرش را از پنجره بیرون داد. ـ نمی‌شه حاجی... مواد غذاییه. ـ می‌گم خاموشش کن آقا. نیم‌ ساعت که بیشتر نیست. تریلی با بار تیرآهن خودش را عقب عقب در صف کناری ماشین‌ها جا داد و فیسی ترمز کرد. راننده از یک‌ طرف و شاگردش از طرف دیگر پایین پریدند. ـ ‌همه‌اش ماست و پنیر و شیر و خوراکیه. اگه خراب شد، جواب صاحباش رو می‌دی؟

Read moreShow less
جزئیات محصول
9786002964632

مشخصات

نویسنده
عباس عبدی
مترجم
عباس عبدی
قطع
پالتوئی
نوع جلد
شومیز
تعداد صفحات
186

سایر کتاب های همین ناشر

کیف پول

Menu

جستجو

مشاهده همه محصولات
محصولی پیدا نشد

Create a free account to save loved items.

Sign in