سال 2001 «گی دولیل» کارتونیست شناخته شده ی کانادایی اجازه پیدا می کند به کره ی شمالی سفر کند. دولیل در مدت اقامت دوماهه برای کار در یک شرکت انیمیشن سازی در پیونگ یانگ، مشاهداتش از فرهنگ آن جا و زندگی معدود کره ای هایی را که با آن ها برخورد دارد، با لحن طنزآمیز خاص خودش روایت می کند. نتیجه ی این روایت به یکی از معروف ترین سفرنامه های مصور تبدیل میشود. روایتی از کشوری که انگار همه ی مردمانش با نجوا با هم حرف می زنند و حواس شان هست که خارجی ها چیزی بیشتر از آنچه باید را نبینند.
پاریس از دور نمایان شد
خیلی عجیب است که این همه خیابان و رستوران و دکان مزّین و بناها که در پاریس است دو تا شبیه به هم نیستند. راستی بیسمارک چه خوب گفت که پاریس قهوهخانه و تماشاگاه دنیاست.
ظهیرالدوله
شهر پاریس فیالحقیقه حالا مخصوص رعیت و عامۀ مردم است. هر طور بخواهند حرکت کنند دولت چندان قدرت ممانعت ندارد.
ناصرالدینشاه
آراسته و پیراسته و مزیّن و منقّش عمارتهای عالی . نشیمنگاههای باصفا و از هر طرف اسباب لهو و لعب فراوان و وفور نعمتهای گوناگون و مردم در منتهای ناز و نعمت. فقیر و غنی را نمیتوان از هم تمیز داد.
خیلی عجیب است که این همه خیابان و رستوران و دکان مزّین و بناها که در پاریس است دو تا شبیه به هم نیستند. راستی بیسمارک چه خوب گفت که پاریس قهوهخانه و تماشاگاه دنیاست.
ظهیرالدوله
شهر پاریس فیالحقیقه حالا مخصوص رعیت و عامۀ مردم است. هر طور بخواهند حرکت کنند دولت چندان قدرت ممانعت ندارد.
ناصرالدینشاه
آراسته و پیراسته و مزیّن و منقّش عمارتهای عالی . نشیمنگاههای باصفا و از هر طرف اسباب لهو و لعب فراوان و وفور نعمتهای گوناگون و مردم در منتهای ناز و نعمت. فقیر و غنی را نمیتوان از هم تمیز داد.