روزی که زندگی کردن آموختم رمان جدید لوران گونل، نویسنده جوان و نامدار فرانسوی است. رمانی ماجراجویانه و در پی کشف رازهای انسان. اثری با شکوه پر از امید و محبت، یک نفس هوای تازه برای زندگی... عمده رمانهای گونل در حوزه مسایل روانشناسی و فلسفی است.
پیشخدمت
پیشخدمت
مولی گری مثل بقیه نیست. در حال کشمکش با جامعه است و منظور بقیه را اشتباه متوجه می شود. همیشه " مامان جون " دنیای اطراف را برایش تفسیر می کند و آن را به شکل قوانین ساده ای در می آورد تا مولی بتواند به زندگی اش ادامه دهد.
پیشخدمت
مولی گری مثل بقیه نیست. در حال کشمکش با جامعه است و منظور بقیه را اشتباه متوجه می شود. همیشه " مامان جون " دنیای اطراف را برایش تفسیر می کند و آن را به شکل قوانین ساده ای در می آورد تا مولی بتواند به زندگی اش ادامه دهد.
حالا که چندماهی از مرگ "مامان جون" ش می گذرد ، مولی گری بیست و پنج ساله خودش به تنهایی باید از پس مشکلات و پیچیدگی های زندگی بر بیاید. با ذوق و شوق مشغول کارش یعنی خدمتکاری هتل بزرگ رجنسی است.شخصیت خاصش ، به همراه عشق و وسواسش به نظافت و آداب مناسب باعث شده که خیلی خوب بر کارش سوار شود.
اما روزی که مولی وارد سوئیت شخص معروف و پول داری به نام چارلز بلک می شود، زندگی مرتب و منظمش از هم می پاشد ، او با ورودش جنازه آقای بلک را در تختش پیدا می کند. همه چیز از وقتی شروع به تغیییر می کند که او تصمیم می گیرد این معمای قتل را حل کند. اما آیا موفق می شود قبل از آنکه کار از کار بگذرد ، قاتل واقعی را به دام بیندازند؟
سایر کتاب های همین ناشر
مهمان نیمه شب
زنی در توفانی برفی و مرگبار از یک مهمان ناخوانده پذیرایی میکند. او فکر میکرد که تنهاست...
برای وایلی لارک، نویسندۀ رمانهای جنایی، اهمیتی ندارد که در میان برف و توفان در یک خانة روستایی متروک باشد، جایی که در کنار آتش و سکوت کامل برای نوشتن کتاب جدیدش خلوت کرده است. همهچیز میتوانست عالی باشد، اگر این واق
مانیفست قهرمان هر روزه:شارما داستان زندگی غنی خود را در کنار دستورالعملهایی خاص قرار داده و کمکمان میکند در عصر تغییرات سریع به آزادی روحی برسیم و زندگیمان برای همیشه عوض شود.
شهری بر لبه آسمان
بیشک نام الیف شافاک برای ایرانیان یادآور رمان عاشقانهی «ملت عشق» است. او از جمله نویسندگان ترکزبان است آثار اولیهاش را به زبان ترکی منتشر کرده است؛ اما شهری بر لبه آسمان جزو آثاری است که به زبان انگلیسی نوشته شده است.
همونطور که تو هوای برفی باید مواظب باشی تا سر نخوری، کا هم پس از بازگشت به کارس باید با هر قدم مواظب باشه. اونجا دیگه جایی نیست که سالها پیش میشناخت. شهر رو به زوال رفته و آدمها همه فکر میکنن که این آدم جدید ممکنه منافعشون رو به خطر بندازه. هرکسی تلاش میکنه در راستای منافع خودش ازش سو استفاده کنه.
«جزیرۀ درختان گمشده» داستانی است تکاندهنده و شاعرانه دربارۀ عشق، جدایی، تعالی، تاریخ و طبیعت. برخی معتقدند این بهترین اثری است که «الیف شافاک» تا کنون نوشته است.
سنگ، کاغذ، قیچی
شخصیتهای این رمان در فضایی برفی و وهمآلود که یادآور فیلم هیجانانگیز درخشش، اثر استنلی کوبریک، است بهتدریج رازهای زندگی یکدیگر را کشف میکنند.
همرنگ شدن با جماعت به دارویی میماند که بسیاری از آدمها با آن خوددرمانی میکنند. جاشوا فیلدز ملبورن و رایان نیکدیمس در کتاب مینیمالیسم: ساده گرایی و زندگی با معنا به ما نشان میدهند که شادی از درون ما نشئت میگیرد و اشتباه محض است اگر برای رسیدن به خوشبختی خرید کنیم یا با دیگران چشموهمچشمی کنیم.
انجمن قتل پنجشنبه ها ریتم تند آثار آگاتا کریستی و شخصیت هایی سرزنده مثل شخصیت های آثار فردریک بکمن را دارد و دیالوگ های کوتاه و نهیشدار ، بافت روان شناختی ، عمیق هیجانی و صمیمیت و گرمای داستانش باعث می شود خواننده از پیگیری ماجراهای آن لذت ببرد.
آخرین پرواز
گاهي اوقات انسان تنها ميخواهد از همهچيز فاصله بگيرد و در موارد نادري تنها راه نجات، فرار از مسائل و وضعيتهاي آزار دهنده است. جولي کلارک (Julie Clark) در کتاب آخرين پرواز (The Last Flight) شخصيتهاي داستاني خود را در چنين شرايطي قرار ميدهد تا عاقبت غيرمنتظرهي تصميمشان را به نمايش درآورد.
یک سال از زمان ناپدید شدن میسن پسر ایزابل میگذرد در این یک سال، تحقیقات پلیس به نتیجه نرسیده و ایزابل ناچار است خودش سرنخهایی پیدا کند. از این رو وقتی تهیهکننده یک پادکست جنایی از ایزابل میخواهد در برنامهاش شرکت کند میپذیرد، به این امید که توجه عمومی را به پرونده پسرش جلب کند.
«از زندگیت راضی هستی؟»
اینها آخرین کلماتیاند که جیسون دسن به خاطر دارد. قبل از اینکه فرد ناشناسی که ماسک به صورت دارد او را برباید، قبل از اینکه به هوش بیاید و متوجه شود دست و پایش به تخت چرخ داری بسته شده و تعدادی غریبه دور وبرش را گرفتهاند، و قبل از اینکه شخص ناشناسی به او لبخند بزند و بگوید: «خوش اومد، رفیق قدیمی»
همهی داستان آن دختر (The It Girl) نوشتهی روث ور (Ruth Ware)، از پذیرفته شدن هانا در دانشگاه آکسفورد شروع شد. نخستین بار که هانا خبر قبولیاش را در کالج معروف پالم در دانشگاه آکسفورد شنید، یعنی در ماه اکتبر، از هیجان و اضطراب بر خودش لرزید.
چطور ممکن است زندگی ما، با مصرف چیزهای کمتر، بهتر شود؟ تصور کنید که وسایل کمتر، درهمریختگی کمتر، اضطراب کمتر، بدهی کمتر و نارضایتی کمتری در زندگی داشته باشید. آیا این زندگی باب میل شما نیست؟ اگر بهدنبال چنین زندگیای هستید، با کتاب آدمها را دوست داشته باشید، از اشیا استفاده کنید، چون برعکسش اصلا جواب نمیدهد (Love People, Use Things) همراه شوید.
دو دوست جدانشدنی، مایا و آنا ، تابستان را در جزیره ای پنهان سپری می کنند، در تلاش برای پشت سر گذاشتن دنیا، اما هیچ چیز آن طور که آن ها می خواهند پیش نمی رود. رقابت میان بیورن استاد و شهر همسایه اش هدر رفته رفته تبدیل می شود به نبردی خشن بر سر پول و قدرت، نبردی که وقتی تیم های هاکی دو شهر رو به روی هم قرار می گیرند، به اوج خود می رسد، در گرما گرم این حوادث، راز زندگی یکی از جوانان هم برملا می شود و شهر را به این چالش می کشد که بالاخره می خواهد طرف چه کسی را بگیرد.
در زمانه ای که ما زندگی می کنیم فریاد روح و روان خود را بسیار عمیق تر احساس خواهیم کرد؛ زیرا ما در دوره ای به سر می بریم که تحولات بسیاری در بعد درونی مان ایجاد می شود و من از این بابت بسیار خوشحالم که در بین تمام افرادی که ملاقات کرده ام، در تمامی کشورهایی که سفر کرده ام شاهد این بودم که همگی به دنبال بهبود کیفیت زندگی درونی شان هستند. همه ی آن ها ناخودآگاه متوجه این موضوع شده اند که وقتی درون ما تغییر می کند، در نتیجه آن دنیای بیرون نیز دگرگون خواهد شد.
کتاب خواهر من قاتل زنجیره ای نوشتهٔ اوینکان بریثویت و ترجمهٔ میلاد بابانژاد و الهه مرادی است. نشر نون این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان خواننده را وارد ذهن ۲ خواهر جنایتکار اما عاشقپیشه میکند.
شفاگر جنون نوشته الیف شافاک داستان طنز و غم انگیز گروهی از دوستان جوان و تلاش بی پایانشان برای رسیدن به حس رضایت است.
عمر، عابد و پیو، سه هم خانه اند که از نقاط مختلف دنیا برای تحصیل به آمریکا آمده اند.
کتاب در یک جنگل تاریک تاریک، رمانی است اثر روث ور که در سال 2015 به انتشار رسیده است. در این رمان پرتعلیق، هیجان انگیز و پر از پیچ و خم های داستانی، چیزی که قرار بود آخرِ هفته ای آرامش بخش و پر از سرگرمی و لذت در ییلاقی انگلیسی باشد، به لحظاتی کابوس وار تبدیل می شود. گاهی اوقات، تنها چیزی که باید از آن بترسی... خودت هستی. زمانی که نویسنده ای گوشه گیر به نام لئونورا برای گذراندن آخر هفته به ییلاقی انگلیسی دعوت می شود، با تردید و اکراه این دعوت را می پذیرد. با سر رسیدن اولین شب، اسراری میان دوستان قدیمی و جدید افشا می شود، خاطره ای ناخوشایند ذهن لئونورا را به خود مشغول می سازد و حقیقتی ترسناک برملا می شود: لئونورا و دوستانش تنها مهمانان این جنگل مخوف نیستند.
زنی در کابین 10
در این داستان جذاب و منسجم که یادآور رمانهای آگاتا کریستی است، لوبلک لاک، خبرنگار نویسندهی مجلهی سفر، ماموریتی کم نظیر نصیبش میشود: مسافرتی یک هفتهای با کشتی تفریحی لوکسی که تنها چند کابین دارد. آسمان صاف است، آب آرام و میهمانان خاص و خوشپوش کشتی سرمست از آغاز سفرشان با آن کشتی اختصاصی در دریای دلانگیز شمال، کابینهایش مجلل است و میهمانیهای شام پر از شر و شور.
مردی به نام اوه، اولین رمان فردریک بکمن (نویسنده سوئدی)، شاهکاری است که طیف وسیعی از خوانندگان را در سراسر دنیا غافلگیر کرده و لذت مطالعه رمانی درجه یک و دوست داشتنی را برایشان به ارمغان آورده است.
مرگ خانم وستاوی :هال هریت وستاوی در حالتی که عصرانه بعد از ظهرش را میخورد و حساب بانکی خالیاش دغدغه ذهنی چندانی برای او نمیآفرید، نامههایش را یکی پس از دیگری با بیحوصلگی بررسی میکرد.