مجموعه رمان های شاهنامه 27 (سیاوش و آفرین)
داستان «سیاوش و آفرین» داستان سیاوش و آفرینان دلدادگی است. آفرین، دختر گرازان، هرشب بر بام کوشک میایستد و منتظر است که پدر از میگساریهای بیامان شبانهاش بازگردد؛ اما امشب با تمام شبهای پیشین تفاوت دارد و شبی سختتر و تلختر است. پدر از راه میرسد، اما اینبار سخت خشمگین و بیتاب است. کسی به او خبر داده که آفرین، دختر فرماندهی شکستخورده و میگسار تورانزمین، بر بردهای ایرانی، که گرفتار کاخ شاهزاده گرسیوز است، دل بسته. گرازان فریاد میکشد و شمشیر از نیام بیرونکشیده بر آفرین یورش میبرد. آفرین که چارهای نمییابد سوار بر اسب به سمت سیاهی شب میگریزد. آیا او به دلدادهاش میرسد؟
داستان «سیاوش و آفرین» داستان سیاوش و آفرینان دلدادگی است. آفرین، دختر گرازان، هرشب بر بام کوشک میایستد و منتظر است که پدر از میگساریهای بیامان شبانهاش بازگردد؛ اما امشب با تمام شبهای پیشین تفاوت دارد و شبی سختتر و تلختر است. پدر از راه میرسد، اما اینبار سخت خشمگین و بیتاب است. کسی به او خبر داده که آفرین، دختر فرماندهی شکستخورده و میگسار تورانزمین، بر بردهای ایرانی، که گرفتار کاخ شاهزاده گرسیوز است، دل بسته. گرازان فریاد میکشد و شمشیر از نیام بیرونکشیده بر آفرین یورش میبرد. آفرین که چارهای نمییابد سوار بر اسب به سمت سیاهی شب میگریزد. آیا او به دلدادهاش میرسد؟