قصه های شگفت انگیز لئو مسی (MESSI)
گاسپارت ناراحت بود «آقای مسی، از شما خواهش می کنم، فقط یک روز دیگر صبر کنید. یک بازی کوچک برای فردا با پسرهای بزرگتر ترتیب دادیم. آقای رکساچ از المپیک برگشته و قول داده فردا برای دیدن بازی لئومی یاد.
ستاره ی شمال ارلینگ هالند (HAALAND)
ارلینگ در حال پرواز بود و احساس شگفت انگیزی داشت. دستانش را باز کرد و سینه اش را جلو داد. انگار روی هوا راه می رفت. سی دقیقه بعد مدیر مدرسه با ظاهری هیجان زده به آنها نزدیک شد.
ستاره ی شمال ارلینگ هالند (HAALAND)
ارلینگ در حال پرواز بود و احساس شگفت انگیزی داشت. دستانش را باز کرد و سینه اش را جلو داد. انگار روی هوا راه می رفت. سی دقیقه بعد مدیر مدرسه با ظاهری هیجان زده به آنها نزدیک شد. به پدر و مادر ارلینگ گفت:((باید چیزی به شما بگم. کما کتاب رکوردها رو چک کردیم و پرش طول ارلینگ...))آب دهانش را قورت داد و ادامه داد:(( بیشتر از هر بچه ی 5 ساله ای در هر کجای دنیا پریده...))
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورود به سیستمیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورود به سیستم