روزگاری در یک جنگل گروهی از پرندگان با هم زندگی می کردند، در بین پرنده ها یکی از همه باهوشتر بود به همین خاطر او را به عنوان رئیس انتخاب کرده بودند. یک روز که هوا خیلی گرم شده بود رئیس گروه به بقیه گفت: (ما می تونیم بریم و توی کلبه بالای کوه زندگی کنیم. اونجا هوا خیلی خنکه.) همه قبول کردند و با هم به راه افتادند
165 قصه شبانه از حیوانات 2
روزگاری یک گله از غارهای وحشی روی یک درخت خیلی بلند زندگی می کردند. این درخت در یک در یک جنگل خیلی بزرگ در قله های کوه هیمالیا بود. درخت شاخه های پر از برگی داشت که مثل دست قوی بودند. در بین غازها یک پرنده بود که متوجه شد که یک گل پیچک کوچک در پای درخت وجود دارد.
175,000 تومان
مرجع:
9786008341239