کتاب ماجراهای فسقلی 6-چی کاره میشه : بخشی از کتاب- فسقلی گفت با خودش- چی کاره شم بهتره- چه شغلی رو دوست دارم- باید که یادم نره- شاید که دکتر بشم- کلی مریض رو دیدم- توی مطب نشستم- حرفاشونو شنیدم- بعدش برای اونها- نسخه دادم حسابی- شربت و قرص قرمز- یا کپسولای آبی-یا شاید آشپز شدم و...
....یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود جز خدای مهربون دیگه هیچ کسی نبود اون زمون های قدیم توی شهری باصفا تاجری خونه ای داشت جایی خوش آب و هوا.....