خانه ای در مزرعه
در زمان های قدیم مزرعه ای در سرزمین غرب وجود داشت که به دلیل زیبایش آن را تکه ای از بهشت می نامیدند. صاحب مزرعه، پیرزن مهربانی به نام پیرل بود او با تعدادی حیوان در آن مزرعه زندگی می کردند. تا اینکه یک روز دزد بدجنسی به مزرعه ی یکی از دوستان خانم پیرل رفته و تمام گاوهای او را دزدید؛
در زمان های قدیم مزرعه ای در سرزمین غرب وجود داشت که به دلیل زیبایش آن را تکه ای از بهشت می نامیدند. صاحب مزرعه، پیرزن مهربانی به نام پیرل بود او با تعدادی حیوان در آن مزرعه زندگی می کردند. تا اینکه یک روز دزد بدجنسی به مزرعه ی یکی از دوستان خانم پیرل رفته و تمام گاوهای او را دزدید؛ تنها “مگی” گاو جوان و چموش مزرعه توانسته بود از دست دزد فرار کند، ولی مرد مزرعه دار که همه ی اموالش به سرقت رفته و بی پول شده بود، مگی را به خانم پیرل داد تا در کنار دیگر گاوها از او هم مراقبت کند. مگی از زندگی در مزرعه ی خانم پیرل خیلی راضی و خوشحال بود تا این که کلانتر “براون” خبر بدی برای پیرزن آورد.