کتاب رمان های کلاسیک نوجوان-رابین هود : بخشی از کتاب- در سپیده دم شروود، آیا رابین هود بیدار است؟ شاه ریچارد، اول معروف به ریچارد شیردل در سال 1189 میلادی بر تخت پادشاهی نشست؛ اما خیلی زود مجبور شد تاج و تختش را ترک کند و برای شرکت در جنگ های صلیبی به اورشلیم برود. البته، پس از مدتی که خبر شورش و طغیان به گوش ریچارد رسید، تصمیم گرفت به خانه برگردد و...
-لباس جدید پادشاه - در زمان های خیلی خیلی دور، پادشاهی بود که دلش می خواست همیشه لباس های خوب بپوشد. خیاط های مخصوص شاه، هر روز یک لباس تازه برای او می دوختند. روزی رسید که خیاط های او دیگر نتوانستند لباسی با شکل تازه برایش بدوزند. پادشاه خودخواه عصبانی شد و فریاد زد: من قبلا این لباس را پوشیده ام! مگر نمی دانید که من هیچ وقت یک لباس را دوبار نمی پوشم.
یک روز دو آدم حقه باز به قصر شاه آمدند و گفتند جناب شاه، ما از راه خیلی دوری به اینجا آمده ایم تا شما را راضی کنیم. ما بافنده هایی هستیم که کار خود را خیلی خوب بلد هستیم. ما می توانیم پارچه عجیبی ببافیم. این پارچه مخصوص، طوری است که آدم های احمق نمی توانند آن را ببینند. پادشاه گفت: هووووم… چه جالب! این طوری می توانم بفهمم که کدام یک از وزیرانم با هوش و کدام یک احمقند.