السن و ولسون مارو به هم برسون ما دو تا دوست خوبیم دو تا دوست مهربون اما تو بازی امروز یه دفعه دعوامون شد قهر و جدایی آخر قسمت دو تامون شد
کتاب های چشمی (کدو قلقله زن)
در زمان های دور پیرزنی بود که می خواست به دیدن دختر و دامادش که در آن سوی جنگل زندگی می کردند، برود. وقتی که پیرزن وارد جنگل شد با گرگ، پلنگ و شیری برخورد کرد و هر بار که آن ها خواستند پیرزن را بخورند، او از آن ها خواست تا این کار را نکنند و صبر کنند تا او به خانه ی دخترش برود و در آن جا غذا بخورد و وقتی چاق شد، در راه برگشت آن ها او را بخورند. پیرزن به خانه ی دخترش رسید و پس از مدتی که خواست به خانه ی خودش برگردد …
در هر جلد از این مجموعه یکی از داستان های کهن و عامیانه که از گذشته های دور، برای کودکان به صورت خلاصه شده و به شکل جذاب بیان می شود. بر روی تمامی جلد ها، کودک تصویر دو چشم برجسته که در صفحه ی انتهایی کتاب وجود دارند را می بیند. در هر صفحه چشم های شخصیت طراحی شده، با دو چشم انتهای کتاب مطابقت دارد. این کتاب ها به خاطر ظاهر جذاب شان برای مخاطب کودک جالب بوده و آن ها را به خود جذب می کند.