گربه های اشرافی
خانم آدلاید پیرزن مهربان و ثروتمندی است که در خانهی بزرگ و زیبایی در پاریس با گربه اش دوشس و بچه های او ونوس، برلیوس و مری زندگی می کند. آن ها با گربه های معمولی فرق دارند و خیلی باهوش و هنرمندند؛ ونوس نقاش با استعدادی است، برلیوس پیانو می زند و مری دوست دارد خواننده اپرا شود. خانم آدلاید به دلیل علاقهی زیادی که به گربه ها دارد، می خواهد تمام ثروتش را بعد از مرگ برای آن ها به ارث بگذارد و سر آشپزش ادگار را مسئول کارهایشان قرار دهد.
خانم آدلاید پیرزن مهربان و ثروتمندی است که در خانهی بزرگ و زیبایی در پاریس با گربه اش دوشس و بچه های او ونوس، برلیوس و مری زندگی می کند. آن ها با گربه های معمولی فرق دارند و خیلی باهوش و هنرمندند؛ ونوس نقاش با استعدادی است، برلیوس پیانو می زند و مری دوست دارد خواننده اپرا شود. خانم آدلاید به دلیل علاقهی زیادی که به گربه ها دارد، می خواهد تمام ثروتش را بعد از مرگ برای آن ها به ارث بگذارد و سر آشپزش ادگار را مسئول کارهایشان قرار دهد. زمانی که این موضوع را با وکیلش مطرح می کند، ادگار از پایین صدای آن ها را شنیده و در جریان وصیت قرار می گیرد. او متوجه می شود بعد از مرگ گربه ها، تمام ثروت خانم به او می رسد و با بد جنسی تصمیم می گیرد که کلک گربه ها را کنده و خودش صاحب تمام ثروت خانم آدلاید شود؛ بنابراین با داروی خواب آوری که در شیر گربه ها می ریزد، گربه ها را که به خواب عمیقی فرو رفته اند، برداشته و با خود به طرف رودخانه می برد تا همان جا غرقشان کند. اما…