دیابلو (کتاب اول جنگ گناه)
کسی آستین الدیسیان را کشید؛ مندلن بود. در حالی که از درد آرام و قرار نداشت، به آرامی گفت: «الدیسیان! از اینجا برو… سریع.»
«اما من باید اونارو متوجه کنم، مندلن. اونا باورشون نمی شه که…»
«چرا باورشون می شه. فکر می کنم حتی خودمم باورم شد. اصلا مهم نیست. یه نگاه به دور و برت بنداز. تو دیگه برای اونا اون الدیسیان همیشگی نیستی. تو شیطانی هستی که کلیسای جامع ادعا کرده. این چیزیه که اونا می بینن.»
الدیسیان با چهره ای در هم رفته نگاهش را از این سو به آن سو می دوخت و تنها چیزی که می دید همان احساسات ناخوشایند بود.
اثری است از ریچارد ای.ناک به ترجمه عاطفه هاشمی و چاپ انتشارات ویدا. داستانی از مبارزه و جنگ همیشگی میان نیروهای خیر و شر که حالا ستیزشان به زمین انسان ها رسیده است و هریک تلاش می کنند روح بشر را تسخیر کنند؛ همه ی آدم های آگاه و ناآگاه از این درگیری ها خود بخشی از مبارزه اند حتی اگر در غفلتی کامل به سر ببرند. الدیسیان ال دیومد یکی از ناآگاه ترین انسان ها بود که در جریان اتفاقاتی که تاریخ نگاران آن را جنگ گناه می نامند قرار گرفت و با انرژی هایی که در وجودش در حال شکل گیری بود و کم کم نشانه های انسانیتش را از بین می برد، دست و پنجه نرم می کرد.