تا كجا براى انتقام مرگ پدرت پیش خواهى رفت؟ در مقابل كسانى كه شهرت را تسخیر كرده و مىخواهند هرآنچه را دوست دارى از تو بگیرند چه مىتوانى
بكنى؟ دیوید چارلستون سوداى انتقام پدرش را در سر دارد. او تا كجا مىتواند به مقصودش نزدیك شود و تا چه اندازه مىتواند براى متوقف كردن استیلهارت پیش برود؟
ناجیان همان كارى را مىكنند كه دیوید انجام آن را در سر مىپروراند. گروهى مخفى كه بر علیه اپیكها فعال هستند و تلاش مىكنند آنان را از بین برده و عدالت را در شهر برقرار كنند. بطور اتفاقى دیوید با آنان همراه مىشود و ناجیان هم درمىیابند به وجود او احتیاج دارند.
آیا دیوید چارلستون در كنار گروه ناجیان مىتواند بر استیلهارت فائق آمده و شهر را از دست او و همراهانش آزاد كند...
سه گانه داستان سریر سنگی (کتاب اول شمشیرهای امپراتور)
کیدن با چشمانش که همچون آتش زبانه می کشیدند به او نگاه کرد و گفت: «از یه چیز مطمئنم و اون اینه که آدولین دنبال من به اینجا اومدن و راهب ها به خاطر من کشته شدن.»
ـ این حقیقت داره، اما همه ی حقیقت نیست.
ـ مثل راهب ها حرف میزنی.
ـ درسته که نوک شمشیر الان به طرف توست، ولی این کشت و کشتار با تو متوقف نمی شه. بذار بهت بگم من از چی مطمئنم: انسان ها مثل حیوون می مونن. همه شون عین همدیگه ان:
40,000 تومان
مرجع:
9786007132371