نیمه شب، وقتی نوبت نگهبانی هرمیون شد برف میبارید. خوابهای هری در هم برهم و آزارنده بود: یکسره نجینی به خوابش میآمد و میرفت، ابتدا از درون انگشتری غولپیکر و ترک خورده، سپس از داخل تاج گل کریسمس. بارها وحشت زده از خواب پرید، با این اطمینان که کسی از فاصلهای دور، او را صدا زده، و با این تصور که صدای وزش باد در گرداگرد چادر، صدای گامهای کسی است.
فصل استخوان (جلد سوم قیام آواز)
پيج ماهوني، پس از جنگي خونين با دشمنانش، به جايگاهِ خطرناکي دست يافته است؛ نَسابانوي لندن شده است، يعني سرکردهي صنفِ روشنبينانِ لندن. اما براي رسيدن به چنين جايگاهي به جکسن هال خيانت کرده و حالا بسياري از دوستانِ سابقش دشمن او شدهاند و دشمنانِ سابقش هم قدرتمندتر از قبل برضد او عمل ميکنند.
در اين وضعيتِ متزلزل، او بايد دنياي خلافکارانِ لندن را به ثبات برساند و جايگاهِ خودش را هم تثبيت کند. درعينحال، بايد با حکومتِ «قلمه» بجنگد که روزبهروز تسلطِ بيشتري بر زندگيِ مردمِ انگلستان پيدا ميکند و روزبهروز روشنبينانِ بيشتري را به بند ميکشد. اما حالا قلمه ابزارِ تازهاي پيدا کرده: «حسسپر»، دستگاهي مرگبار که روشنبينان را شناسايي ميکند و سربازانِ ديکتاتوري را به سراغشان ميفرستد.
پيج ماهوني، پس از جنگي خونين با دشمنانش، به جايگاهِ خطرناکي دست يافته است؛ نَسابانوي لندن شده است، يعني سرکردهي صنفِ روشنبينانِ لندن. اما براي رسيدن به چنين جايگاهي به جکسن هال خيانت کرده و حالا بسياري از دوستانِ سابقش دشمن او شدهاند و دشمنانِ سابقش هم قدرتمندتر از قبل برضد او عمل ميکنند.
در اين وضعيتِ متزلزل، او بايد دنياي خلافکارانِ لندن را به ثبات برساند و جايگاهِ خودش را هم تثبيت کند. درعينحال، بايد با حکومتِ «قلمه» بجنگد که روزبهروز تسلطِ بيشتري بر زندگيِ مردمِ انگلستان پيدا ميکند و روزبهروز روشنبينانِ بيشتري را به بند ميکشد. اما حالا قلمه ابزارِ تازهاي پيدا کرده: «حسسپر»، دستگاهي مرگبار که روشنبينان را شناسايي ميکند و سربازانِ ديکتاتوري را به سراغشان ميفرستد.