جنگل مکانی خطرناک برای هر موجودی است، مخصوصاً برای موجودی کوچک همچون موش. در گذشته، دنیای موشها از فرمانروایی ستمگرانهی راسوها در عذاب بود تا اینکه گروهی نجیب از موشهای جنگجو با راسوها جنگیدند. از آن زمان به بعد، موشبانها تمدن سرزمینشان را زنده و پررونق نگه میدارند. سالیانِ سال، این جامعهی دیدهوران، پیشگامان و محافظان دانش و مهارتشان را سینهبهسینه منتقل کردهاند.
اکنون سه تن از موشبانهای ماهر عازم شدهاند. مأموریتشان در ظاهر ساده است: باید موشی گمشده را بیاند، سوداگر غلاتی که هرگز به مقصدش نرسیده بود. اما با پیدا کردن سوداگر، به رازی شوکهکننده پی میبرند- رازی که خیانتی در آن نهفته است، رازی دزدیده شده و قدرتی در حال ظهور که تنها یک هدف دارد: نابودی موشبانها...
مجموعه فرال ها (جلد دوم هجوم شیطان)
تاریکی او را احاطه کرد و تنها چیزی که شنید، صدای همهمهی مگسهای گرسنه بود... پس از نبردی حماسی که در آن کاو، فرال کلاغ، توانست مرد تارعنکبوتی را نابود کند، شهر بلکاستون سرانجام از شر شیطانی که مدتها تهدیدش میکرد، رها شد. اما صلح و آرامش دوامی ندارد. آمدن مادر مگسها باعث میشود که بار دیگر جرم و جنایت و فساد و آشوب بر شهر مسلط شود. کاو باید از تمام قدرت و شجاعش استفاده کند و از تکتک دوستانش کمک بگیرد تا بر این موجود شرور پیروز شود. اَسرار فاش میشوند، خطر و مرگ همهجا را فرا میگیرد و هر کسی ممکن است خیانت کند