کتاب رنگ آمیزی (زیبایی وحشت)
روزی روزگاری دختری بود به نام ژولیانا، او راهش را در جنگل گم کرد. او فقط نه سال داشت و در میان تاریکی شب و جنگلی با انبوهی از درختان با شاخههای بلند و در هم تنیده به این سو و آن سو می رفت و چیزهای عجیب و غریب و ترسناکی را میدید که در واقعیت وجود نداشتند...
روزی روزگاری دختری بود به نام ژولیانا، او راهش را در جنگل گم کرد. او فقط نه سال داشت و در میان تاریکی شب و جنگلی با انبوهی از درختان با شاخههای بلند و در هم تنیده به این سو و آن سو می رفت و چیزهای عجیب و غریب و ترسناکی را میدید که در واقعیت وجود نداشتند...