مثل در ادبیات ما جایگاه ویژهای دارد. هر مثلی به خودی خود تاریخ فشردهای است که مردم امروز را به ریشههای فرهنگی گذشته کشورمان پیوند میزند. مثلها بسیار ارزشمندند، زیرا عمری به درازی عمر انسان دارند.
دایرة المعارف قهرمان های ایرانی 1 (افسانه های باستان)
ايران سرزمين قهرمانهاست. قهرمانهای ايرانی در زندگی، باورها، خواستهها و آرزوهای ايرانيان ريشه دارند. بعضی از آنها از تاريخ ايران برخاستهاند و بعضی ديگر تجلی آرزوهای دستنيافتهی مردم اين سرزمين هستند. بعضیها قهرمانهايی هستند که در طول صدها سال توانستهاند بچههای ايرانی را سرگرم کنند و برخی بيانگر ارادهی زندگی در اين مرز و بوم هستند.
سایر کتاب های همین ناشر
کتاب آلیس در سرزمین عجایب اثری شگفت انگیز و خواندنی است به قلم لوییس کارول که با ترجمه صبا اسلامی از سوی انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است.
این کتاب روایت کننده داستانی خیال انگیز، جذاب و خواندنی برای کودکان و نوجوانان از دختری کوچک و دوست داشتنی به نام آلیس است که روزی از روزها به دنبال خرگوشی جلیقه پوش وارد چاله ای می شود و همین طور که پایین می رود کلی فکر و خیال و رویا از سرش می گذرد. بعد از اینکه آلیس مسیری طولانی را سقوط می کند، از سرزمینی رویایی و عجیب سردرمی آورد و با ماجراهایی باور نکردنی رو به رو می شود. سرزمینی که آلیس به آن پا می گذارد هرچند خیالی به نظر می آید اما مناسبات آن تا حد زیادی هم سو با دنیای واقعی است.
سارا فرزند مردی ثروتمند است که همیشه در رفاه و آسودگی زندگی کرده، او سال ها پیش مادرش را از دست داده و حالا تنها کسی که دارد پدر است. مثل خیلی از بچه های دیگر، سارا برای ادامه تحصیل از هندوستان راهی انگلیس می شود و به مدرسه ای در لندن می رود و این یعنی جدایی از پدر و تحمل دوری. اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود، این دوری یک دوری موقت نمی ماند زیرا مدت زیادی نمی گذرد که پدر سارا با مرگ ملاقات می کند و مرگ او فقر و تنگدستی را برای دخترش به دنبال می آورد. هرچند همه چیز سخت می شود و آسایش سارا پایمال می شود اما دختر با کمک دوستی خوب و جادو به زندگی جدید و غیرقابل باوری دست پیدا می کند!
دکتر دوليتل تصميم مي گيرد زبان حشره ها را ياد بگيرد، چون باغش پر از انواع حشره هاست. حالا مي توانيد حدس بزنيد چه خواهد شد؟ بله، او به زودي داستان هاي شگفت انگيز زيادي را خواهد شنيد.
اما هيچ يک از اين داستان هاي شگفت انگيزتر از بيد غول پيکر نيست. به همين دليل، دکتر دوليتل تصميم مي گيرد بيد هاي غول پيکر را از ميان حشره ها پيدا کند، ولي بيش از شروع جست و جو يکي از همين بيدها به ديدنش مي آيد.
حالا ببينيم چرا اين بيد به ديدن دکتر دوليتل آمدع است؟ و چه مي خواهد به دکتر بگويد؟
قصه ی ما همین بود 3: شامل شش قصه به سبک قصههای پدربزرگها و مادربزرگها است؛ این شش قصه عبارتند از: (حکیم و تاجر)، (ماهیگیر و مرغدریایی)، (بقال و رفیق نابهکار)، (صیاد و دو مرغ پرطلایی)، ( دو برادر کوزهگر) و (صیاد و پلنگ).
زیبای سیاه اسب مهربان و نجیبی است. ظاهر آراسته و خُلق و خوی مطبوع باعث شده در منطقهی بِرتویچ پارک محبوب باشد. زیبا فکر میکند همیشه خوشبخت و در امان خواهد بود. اما ناگهان، چرخِ روزگار بهطور غیرمنتظرهای میگردد و او را گرفتار اربابان ظالمی میکند. آنها بهشدت از او کار میکشند و غذای کمی به او میدهند. کسی باید زیبای سیاه را نجات دهد… پیش از آنکه دیر شود!
آتش!
حدود هشت هفته بود که آقای راچستر در تورنفیلد مانده بود. یک مرتبه نیمه شب از خواب پریدم . صدای پچ پچ عجیبی از بالای اتاقم به گوش می رسید. توی تختم نشستم. صدا قطع شد. سعی کردم دوباره بخوابم، اما قلبم از اضطراب به شدت می زد. ساعت توی راهرو دو بار نواخت. درست بعدش، صدای افتادن چیزی را پشت در اتاقم شنیدم.
بلند گفتم:«کی آن جاست؟»
کسی جواب نداد. از ترس یخ کرده بودم. پایلوت اکثراً شب ها آنجا بود. این فکر آرامم کرد و سعی کردم بخوابم. از پشت درِ اتاقم که قفل بود، صدای ضعیف و تند خنده آمد! از تخت بیرون آمدم. می لرزیدم. دوباره صدای خنده بلند شد، همراه با ناله و غل غل.
کتاب «مهربانترین پیامبر(ص)» تصویری نسبتاً جامع از رسول خدا (ص) ارائه میدهد و در حد خود شخصیت الهی آن حضرت را به طور کامل به تصویر میکشد. این کتاب از ده فصل تشکیل شده است که عبارتند از: زندگینامه، سبک زندگی، سخنان او، حکایتهای کوتاه، حکایتهای طولانی، قصه گوییهای او، پیامبر (ص) در قرآن، پاسخ به سوالات، مکانهای تاریخی مکه و مکانهای تاریخی مدینه.
کتاب حاضر با ژانر هیجان انگیز و ترسناک، زندگی پسربچه کوچکی را روایت می کند که به طور اتفاقی سر از غار گرگ ها در می آورد. مامان گرگه و بابا گرگه با دیدنش به این نتیجه می رسند که نباید او را در جنگل رها کنند. آن ها اسم پسر را موگلی می گذراند و او را همانند توله های خودشان بزرگ می کنند. موگلی قانون جنگل و زبان حیوانات را یاد می گیرد، اما با بزرگ تر شدنش جان او در خطر می افتد، حتی مامان گرگه و بابا گرگه هم نمی توانند همیشه مراقبش باشند!
فرهنگ و دايرةالمعارفها از انواع کتابهای مرجع هستند که اطلاعات فراوانی در زمينههای گوناگون به ما میدهند. فرهنگ جغرافی مدرسه، کتاب مرجعی است که اطلاعات مورد نياز شما را در زمينهی جغرافيا در اختيارتان میگذارد. مدخل ها (سرواژهها) اين فرهنگ به ترتيب حروف الفبای فارسی تنظيم شدهاند. در اين فرهنگ بيش از 500 واژهی جغرافيایی آمده است.
در این کتاب به سؤالاتی چون:
نخستین دوندهی ماراتن که بود؟
چه کسانی با درختان سخن میگفتند؟
يونانيان باستان چه کسانی بودند؟
و سؤالهایی از این قبیل پاسخ داده میشود.
«یونانیان باستان مردمی بودند که در حدود ٣۵٠٠ سال یپش در یونان زندگی میکردند.»
دکتر هنری جکیل، یکی از بهترین پزشکان لندن، رازی دارد که هیچکس از آن خبردار نیست. او هر شب در آزمایشگاهش مشغول کار است، اما نه دارو درست کردن؛ بلکه در حال ساختن معجونی است که نیمهی بد انسان را از نیمهی خوبش جدا میکند. او دقتی از این معجون مینوشد، متوجه میشود که نیمهی بد او مردی زشت و شیطان صفت به نام ادوارد هاید است. آیا ممکن است که دکتر جکیل و آقای هاید بتوانند در کنار هم زندگی کنند یا آقای هاید عرصه را بر دکتر جکیل تنگ خواهد کرد؟ از کتابخانهی کلاسیک مهتاب وارد دنیای شاهکارهای جاودانهی ادبیات شوید.
جاناتان باید برای به انجام رساندن ماموریتی که رئیسش به عهده ی او گذاشته به ترانسیلوانیا سفر کند و کنت دراکولا را ملاقات کند. او پس از طی مسیری طولانی به مقصد می رسد در حالی که در مسیر افرادی به او هشدار می دهند از رفتن به قلعه خودداری کند و اگر به رفتن مصمم است هرگز گردنبند صلیب را از گردنش خارج نکند. مرد ترسی را در دل خود احساس می کند اما سوار بر کالسکه ای می شود که به دنبالش آمده و مدتی بعد خود را در قلعه می یابد. طولی نمی کشد که جاناتان در می یابد میزبانش انسانی عادی نیست در حقیقت مرد میزبان رفتارها و ویژگی هایی دارد که بیش از هرچیز او را به یک خون آشام مبدل می سازد تا یک انسان. شاید علت هشدارهایی که مردم به جاناتان در مورد قلعه دراکولا می دادند این بوده است!
همه ی ما دانشمندان معروفی چون «زکریای رازی، جابربن حیان، محمد خوارزمی و ابونصر فارابی» را کم یا زیاد می شناسیم، اما شاید حتی نامی از «حُنین بن اسحاق، زکریای طیفوری و بوزجانی» نشنیده باشیم؛ درحالی که این دانشوران و دانشمندان، تأثیر ماندگار و جریان سازی در رشد علم جهان داشته اند. از این رو، کتاب «100 دانشمند ایران و اسلام» در شناخت این دانشمندان به ما کمک می کند.
هر صفحه از این کتاب به معرفی یکی از این دانشمندان می پردازد و تنها چند دانشمند برجسته، بیش از یک صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده اند. البته در نگاه نخست درمی یابیم که معرفی دانشمندان و فرهیختگان در یک صفحه، نه تنها شدنی نیست؛ بلکه نیاز اساسی مخاطبان نوجوان را پاسخ نمی دهد. در واقع مؤلف ـ هوشمندانه ـ با نوشتن چنین کتابی عطش دانستن را در مخاطبان تحریک می کند تا آن ها همچون فرد تشنه ای که طعم گوارای آب را چشیده اند، به دنبال سرچشمه بگردند.
بهتر است وقتي گرگ ها در جنگل نيستند، در آن جا گردش کنيم؛ چون ممکن است به ما حمله کنند و ما را بخورند!
گلولههای آتشین از طرف مریخ به زمین سرازیر میشود! در ابتدای کار، انگار هیچکس متوجه این قضیه نیست. ناگهان گلولهها تبدیل به سفینههایی فضایی میشوند، پر از مریخیها! همین که مریخیها سلاحهای مخوفشان را ضد آدمها به کار میگیرند، جنگی تمامعیار آغاز میشود. از کتابخانهی کلاسیک مهتاب وارد دنیای شاهکارهای ادبی شوید.
کتاب پیش رو خلاصه ای از رمان معروف و خواندنی سه تفنگدار را با زبانی شیوا و ساده روایت می کند. دارتانیان جوانی پر انرژی است که تجربه ای از رویارویی با سه تفنگ دار کسب می کند و هنگامی که این مبارزه و مقابله به دوستی و پیوستن او به سه تفنگدار ختم می شود خود را در ماجرایی مرموز و مهلک می یابد؛ حالا او باید همراه با گروه سه تفنگ دار برای خنثی کردن دسیسه ها و نقشه هایی شوم که ملکه را در خطر می اندازد وارد عمل شود و با سپاه کاردینال که سودای به دست گرفتن قدرت را دارند رویارویی کند.
زنان کوچک داستان چهار خواهر است که با هم کاملاً متفاوتاند. مِگی عاشق چیزهای زیباست. بِتی خجالتی و باملاحظه است. اِمی، کوچکترین خواهر، میخواهد هرچه زودتر بزرگ شود. و جُو، دختر شلوغکار و شوخطبع، معمولاً توی دردسر میافتد. چهار خواهر در خلال این داستانِ بهیادماندنی یاد میگیرند چگونه زنانی کوچک باشند.
ویکتور فرَنکِنِشتاین دانشمندی دیوانه است. او از اجزای جسد مردگان هیولای غولپیکری میسازد و به آن زندگی میبخشد! وقتی هیولا زنده میشود، ویکتور درمییابد که اشتباه کرده است، اما قبل از این که بتواند اشتباهش را جبران کند، هیولا میگریزد! موجود غولپیکر قدم در حومهی شهر میگذارد و هر جا میرود، وحشت و خرابی به بار میآورد. حالا ویکتور باید هیولایی را که خلق کرده، پیدا کند؛ هیولایی که همه به اسم فرَنکِنِشتاین میشناسند. از کتابخانهی کلاسیک مهتاب وارد دنیای شاهکارهای جاودانهی ادبیات شوید.
بخشی از کتاب:
مَکس، برادر کوچک فِلور، اوتیسم دارد. بیشتر وقتها فلور او را درک نمیکند. چرا مکس هیچ وقت احساساتش را نشان نمیدهد؟ چرا مادر همیشه باید مراقب او باشد؟
در این کتاب همراه فلور با اوتیسم آشنا میشویم.
آرتور گذشته مبهم و پر رمز و رازی دارد، او در شبی عجیب و غریب در آغوش مرلین به دست اکتور رسیده و اکتور هم چون پسرش کای او را تر و خشک کرده است. سال ها از آن شب می گذرد که سواری غریبه خبر مرگ شاه آتر و تلاش شوالیه ها و ارباب ها را برای بر سر گذاشتن تاج او به اکتور می رساند؛ غریبه خبر می دهد که هر کس بتواند شمشیری فرورفته در دل سنگی ظاهر شده در حیاط کلیسا را از آن بیرون بیاورد پادشاه واقعی انگلستان خواهد بود و تاج را بر سر خواهد نهاد. کای، اکتور و آرتور راهی می شوند تا در رقابتی که شکل گرفته شرکت کنند، شاید پادشاهی حق آن ها باشد. حق کسی که بتواند بر سرزمین افسانه ای و احاطه شده با سحر و جادوی انگلستان حکم براند و شر و بدی را از میان بردارد. آن شخص کسی نیست جز آرتور، فرزند حقیقی شاه آتر که سال ها قبل برای در امان ماندن از شر دشمنان به دست اکتور سپرده شد.
در اولین روز زندگی ام در قصر، ملکه، نجار ماهری استخدام کرد و او برایم جعبه ای به عنوان اتاق خواب ساخت. جای فوق العاده ای بود که یک در و تعدادی پنجره داشت. به علاوه ی چند صندلی و دست شویی. سقف اتاقم با لولا باز و بسته می شد. گلامدالکلیچ هرروز برای مرتب کردن رختخوابم سقف را بلند می کرد و شب ها من را در تختم می خوابانید. دریچه کوچکی هم در سقف بود که می توانستم بازش کنم و هوای تازه بخورم.
یک حلقه ی فلزی به جای دستگیره در بالای جعبه بود تا گلامدالکلیچ به راحتی بتواند آن را حمل کند. سرتاسر اتاقم با روکش نرمی پوشانده شده بود تا اگر موقع جابه جایی افتادم، صدمه نبینم.
دکتر دوليتل تصميم میگيرد تا زندگینامهی پیپينلا، قناری سبز را که ستارهی نمايش اپرا شده، بنويسد. پیپينلا از بدو تولدش تا لحظهی ديدارش با دکتر دوليتل، همهچيز را میگويد. او در بارهی غم و اندوه دوری از صاحب محبوبش، پنجره پاک کن، نويسنده حرف میزند و دکتر قول میدهد که آن مرد را پيدا کند. اما اين کار راحتی نيست. تازه، پس از يافتن پنجره پاک کن بايد مشکلات زياد او مثل يافتن دستنوشتههای کتاب گمشدهاش را نيز حل کند. و به اين ترتيب درگير يک سری عمليات کارآگاهی میشود. آيا اين بار هم موفق میشود؟ يا برای نخستين بار شکست میخورد؟
کتاب حاضر روایتی بی نظیر و جذاب از دختری به نام هایدی است؛ او به کوهستان آلپ در سوییس می رود تا با پدربزرگ بداخلاقش زندگی کند. هایدی پدربزرگ را مردی خوش قلبی می داند و در کنار او زندگی شادی دارد. تا اینکه با پیشنهاد خاله اش راهی شهر می شود تا در آن جا با خانواده ای زندگی کند که صاحب یک دختر به اسم کلارا است. هایدی با کلارا رابطه خوب و دوستانه ای برقرار می کند و در بسیاری از امور از او کمک می گیرد اما باز هم دلتنگ پدربزرگ و زندگی در کوهستان است.