آستریکس و پسرک
گالها که با معجون گتافیکس ـ کاهن مقدس ـ قدرت فوق انسانی به دست میآورند، در برابر هجوم رومیها سرسختانه مقاومت میکنند. سرآمد جنگجویان گال، ابلیکس و آستریکس هستند. داستان از آن جا آغاز میشود که ملکه “کلئوپاترا” همسر سزار، تصمیم میگیرد تا برای حفظ جان فرزندش از شر “بروتوس”خائن، او را مخفیانه به دهکده گال بفرستد، زیرا این دهکده تنها جایی است که رومیها نمیتوانند به آن وارد شوند. فرزند سزار مقابل خانه آستریکس و ابلیکس گذاشته میشود. این جنگجویان که در نگهداری از بچه تجربه چندانی ندارند، تمام تلاش خود را به کار میبرند تا از او مواظبت کنند، اما ابلیکس به اشتباه مقداری معجون به کودک میخوراند و پس از آن …