اسکارلت و آیوی 5 (طلسم در نور شمع)
شاگرد جدیدی به مدرسهی روکوود آمده و اسکارلت و آیوی باید معمای جدیدی را حل کنند...
دوقلوها محو کارهای ابونی، دختر مرموز و جذاب روکوود که طرفداران زیادی دارد، شدهاند: اما وقتی یک شوخی شب هالووین به شدت غلط از آب در میآید، این ابونی است که باید جواب پس بدهد. اسکارلت و آیوی زیاد مطمئن نیستند: این دختر خطرناک که نیست ، هست ؟ اما اگر ابونی مقصر نیست، پس چه کسی پشت این ماجراهاست؟
سایر کتاب های همین ناشر
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و پا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید. از قدیم گفته اند دو تا سر بهتر از یکی کار می کند! مارک با یک سر خشکیده که قدرت عجیبی دارد. در جنگل گیر افتاده. همراه مارک در ماجراهای ترسناک و اسرار آمیز این داستان که دو میلیون نوجوان دیگر در سراسر دنیا آن را خوانده اند شرکت کنید
پارک وحشت هنوز هم پایگاه مجموعه ترس و لرز است.اما دیگر «تفریح گاه»قهرمان هایش نیست.در شرایط جدید و با وجود جاناتان چیلر،ظاهرا «ترس گاه»(برایش)اسم مناسب تری است! مگ و برادرش تازه از پارک وحشت برگشتند و بی صبرانه منتظرند که هالووین را جشن بگیرند.اما این مال وقتی است که هنوز سر و کله آن کوجود فضایی با لباس نوزاد پیدا نشده و زندگی شان را نابود نکرده است.ظاهرا هیچ راهی برای خلاص شدن از دست این موجود نیست. می دانید در ترسناک ترین روز سال،در پارک وحشت چه اتفاقی می افتد؟مگ قرار است بفهمد؛چون روز هالووین،دوباره به شکل مرموزی به پارک وحشت احضار شده. یعنی مگ میتواند از خظر حقه ها و خیانت ها جان در ببرد؟
امروزه متخصصان معتقدند خودآموزی درباره اثرات زیانبخش مواد مخدر. کمک میکند تا افراد راهشان را درست انتخاب کنند. این کتاب به شما نمیگوید که چه کارهایی انجام ندهید،فقط به سادگی به شما میگوید وقتی از مواد مخدر استفاده میکنید،برایتان چه اتفاقی می افتد.
لوسی به قدری از هیولا قصه ساخته است و برای دوستان و خانواده اش تعریف کرده که دیگر حوصله همه آنها را سر برده است اما یک روز لوسی یک هیولای واقعی و زنده را میبیند:آقای کتابدار! حیف که لوسی با داستان هایش همه چیز را خراب کرده و دیگر کسی حرف های او را باور نمیکند،اما هیولا او را می شناسد.
پارک وحشت،معروف ترین پارک تفریحی دنیا،هنوز هم پایگاه مجموعه ی ترس و لرز است.اما همه جای این پارک هم تفریحگاه بازدید کننده ها نیست.فقط عده ی کمی که پایشان به تالار مخفی میرسد خبر دارند که این که این تالار بیشتر ترسگاه است،تا تفریحگاه! جییق و فریاد! شب هالووین،مونیکا و پیتر در خانه ترسناکی را می زنند،زن عجیبی بهشان التماس میکند که کمکش کنند. دکتر جییق شرور دنبال پنج ماسک شیطانی قدیمی است تا با کمک آنها بتواند دنیا را زیر نفوذش بگیرد.مونیکا و پیتر نمیخواهند وارد این ماجرا شوند،ولی مجبورند ماسک ها را پیدا کنند و جییق را شکست بدهند.اما حیف که شب هالووین هیچ چیز واقعا همانی نیست که ظاهرش نشان میدهد...
برای درست کردن پیتزای گلی، یک تکه گل را گلوله کن و بعد آن را فشار بده تا روی آن صاف شود. بعد آن راه به هشت قسمت مساوی تقسیم کن. سپس نخود فرنگی ها و سایر مواد خوراکی را روی پیتزا بچین.
پارک وحشت هنوز هم پایگاه مجموعه ترس و لرز است.اما دیگر «تفریح گاه»قهرمان هایش نیست.در شرایط جدید و با وجود جاناتان چیلر،ظاهرا «ترس گاه»(برایش)اسم مناسب تری است! اندی دز مغازه عجیب و اسرار آمیز اشیا کادویی پارک وحشت،یک گردن بند دندان سگ میخرد؛دندانی که زرد شده،نوکش دو شاخه و تیز است و بنا به گفته جاناتان چیلر،صاحب مغازه،آرزوها را برآورده میکند. اما جاناتان چیلر یک چیز دیگر را هم درباره این دندان می داند:روح یک سگ بزرگ دنبال این دندان است؛روحی که یک دهان پر از دندان های تیز دارد...اما میخواهد این یکی را هم پس بگیرد
بعد از پارک وحشت و تالار مخفی، ترس و لرز اینبار با مجموعهی تحت تعقیب آمده تا هرچه گوشت به تن شماست را آب کند. آقای استاین، اینبار در نقش پلیسی دلسوز به دنبال خبیثتریت و خطرناکترین تحت تعقیبهاست. (اگر از مخفیگاه این مجرمین اطلاع دارید، لطفا با پلیس ترس و لرز تماس بگیرید.) ریچارد دریزر عاشق کتابهای کمیک است، مدام توی موزهی کتاب کمیک محلهشان پلاس است و توی رویاهایش میبیند که خودش هم ابر قهرمان است و قدرت استثنایی دارد. اما وقتی دکتر میم دیوانه و شرور از دنیای واقعی سر در میآورد، دست و بال ریچارد حسابی بند میشود. چون اگر سریع دست به کار نشود، همهچیز نابود خواهد شد. اما چطوری یک دیوانه را سر عقل بیاورد؟ باید هرچه زودتر فکری بکند چون آقای دکتر بدجوری به کلهاش زده...
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. زاکی از حالا نویسندگی را تمرین میکند تا روزی نویسنده معروف داستان های ترسناک بشود.داستان جدید او درباره حباب هیولایی است که مردم شهر را می بلعد! یک شب،زاکی ماشین تحریری در یک عتیقه فروشی پیدا میکند و داستانش را با آن تایپ میکند.اما ماشین تحریر زاکی ویژگی عجیب و خطرناکی دارد؛هر صحنه تزسناکی که با آن تایپ میشود،اتفاق می افتد
با داستان های مجموعه «ترس و لرز»واقعا مو به تن آدم سیخ میشود.دختر و پسرهای معمولی،ولی شجاع و کنجکاو تجربه های بسیار ترسناکی میکنند... دنی و استفانی میخواهند سر از خانه ترسناک بالای تپه در بیاورند و راز روح بی سر را کشف کنند.اما روح بی سر بسیار پیچیده عمل میکند
مجموعه ترس و لرز تازگی ها پایگاهی برای خودش انتخاب کرده که تفریحگاه قهرمان های داستان هایش باشد:«پارک وحشت»یا ترسناک ترین پارک تفریحی دنیا!اما حیف که... ابی و پیتر به منزل عمو جاناتان در یک دهکده قدیمی و مرموز رفته اند.عمویشان اطلاعات زیادی در مورد مصر دارد.حتی اتاق نشیمن هم شباهت زیادی به مقبره های باستانی مصر دارد.آیا رازهای مخفی دیگری هم در این خانه هست؟ کمی بعد،ابی و پیتر درگیر معمای ترسناکی خواهند شد.اسلپی و چند شخصست شرور دیگر در پارک وحشت دیده شده اند.شاید هیولایی به نام بایرو ن بتواند به بچه ها کمک کند.البته اگر بتواند او را پیدا کنند.
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. گیب در تونل های زیر زمینی و پیچ در پیچ یکی از اهرام مصر،سرگرم کشف و جستجوست.اما او تنها نیست؛غیر از خودش،کسی...یا چیزی در آن هرم است.
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. بیلی و خواهر شینا،برای دیدن عمویشان،دکتر دیپ به یکی از جزیره های کوچک دریای کارائیب آمده اند؛محلی که جان میدهد برای اکتشاف های زیرآبی...بیلی هم که عاشق ماجرا جویی است.اما او در زیر آب،تنها نیست.چیزی در اعماق آب کمین کرده؛موجودی مرموزو فلس دار؛موجودی که نیمی آدم،و نیمی ماهی است
پارک وحشت هنوز هم پایگاه مجموعه ترس و لرز است،اما دیگر«تفریح_گاه»قهرمانهایش نیست.در شرایط جدید و با وجود جاناتان چیلر،ظاهرا«ترس_گاه»(برایش)اسم نامناسب تری است! ری گوردن خیلی دوست دارد برادر کوچکترش برندون را بترساند.کار سختی هم نیست،چون این پسر از همه چیز هم می ترسد،از صداهای بلند،از قطار وحشت و به خصوص از یک آدمک چوبی به نام اسلپی،که ری از مغازه جاناتان چیلر خریده. پدر و مادر ری فقط به این شرط به او اجازه دادند شب سال نو میهمانی بگیرد که دیگر سر به سر برادرش نگذارد.اما اتفاقات عجیب و بی رحمانه ای برای برندون می افتد که ظاهرا اسلپی در آنها دست دارد.یعنی ممکن است آن کلمه هایی که ری با صدای بلند خوانده،آدمک را زنده کرده باشد؟