مادرها و دخترانشان حرفهای زیادی برای گفتن دارند، دوستان، احساسات، تغییرات بدن، مقررات، حریم خصوصی و بسیاری مسایل دیگر. راهکارهای حرف زدن و دستورالعملهای چگونه بگوییم که در این کتاب آمده است میتواند به شما کمک کند. میتوانم بگویم که چیزی دارد آزارت میدهد. میتوانی به عنوان مشاور از من استفاده کنی. بیا آخر هفته برای ناهار بیرون برویم، فقط تو و من. میدانم که این آزاردهنده است. من هم وقتی همسن تو بودم همین احساس را داشتم. مدتها از زمانی که درباره...با هم صحبت کردیم میگذرد. احتمالا حرف زدن در این باره برایت خجالت آور است. وقتی من همسن تو بودم، قضاوت دوستانم برایم خیلی مهم بود.
خل بازی های چلی 4 (دنیای پر هیاهو)
چلی می دانست امروز یکی از آن روزهایی است که صبح از خواب بیدار میشوی و روی چیزی پا میگذاری که نباید بگذارد. با وجود تکالیف انجام نشده،پول تو جیبی دریافت نشده و یک کیف پر از روزنامه های تحویل داده نشده،چلی از یک چیز مطمئن است:زندگی اش حالا حالا ها با او سر سازگاری نخواهد داشت.راستی،به این نکته اشاره کرده که تنها بچه ی روی زمین است که یک آیپد کوفتی ندارد؟بله ندارد.
سایر کتاب های همین ناشر
احساسات پسرانه
تو در حال رشد و بزرگ شدن هستی؛ و همزمان احساسات و عواطفت نیز در حال تغییرند. ممکن است اینطور بهنظر برسد که سوار یک ترن هوایی احساسی هستی؛ یک لحظه در بالا و لحظهای دیگر در پایین.
کتاب برادرم سوپر قهرمانه اثری است از دیوید سالومونز به ترجمه ژاله نوینی و چاپ انتشارات ایران بان. داستان این کتاب درباره دو برادر به نام های لوک و زاک است، همه چیز از وقتی شروع می شود که لوک مجبور است به دستشویی برود و وقتی برمی گردد متوجه می شود زاک خیلی تغییر کرده است، انگار دارای قدرتی شگفت انگیز شده، قدرتی ماورایی که ممکن بود نصیب لوک بشود اگر در همان لحظه خاص توی دستشویی نبود…!
کمک کن و ایمن بمان دوست داری بزرگترها به تو اهمیت بدهند وبرایت ارزش قائل باشند یا به چشم بچه به تو نگاه کنند؟ در خانه و جامعه و در تصمیمگیریها مشارکتت بدهند؟ در جامعه فرصتهایی برای کمک به بقیه پیدا کنی؟ در خانه، مدرسه و محلهات احساس امنیت کنی؟ تو به قدرتمند شدن نیاز داری قدرتمند شدن به معنای احساس مهم بودن و امنیت است. وقتی آن را نداشته باشی، میدانی که در این جهان اهمیت داری. تو آدم مهمی هستی و یک فرد معمولی نیستی. تو به سایرین کمک میکنی و تغییراتی را به وجود میآوری. و به جای اینکه از آسیبها بترسی، احساس میکنی محفوظ هستی و در امانی.
گرگ هفلی وخانواده اش با تغییراتی اساسی روبه رو هستند. آنها میخواهند دستی به سر و روی خانه شان بکشند و آن را بزرگ تر کنند!
اما با وجود جانوران ناخوانده، کپک های سمی و دیوارهای پوسیده، خیلی زود گرگ فهمید آنقدرها که فکر میکردند، نوسازی خانه شان آسان نیست. وقتی آب ها از آسیاب می افتد، آیا گرگ هفلی و خانواده اش در همان خانه می مانند یا... مجبور میشند از شهر خارج شوند؟
آیا تغییرهایی که در درون (یا بیرون) از بدنت رخ داده است، باعث سردرگمیات شده است؟ اگر اینطور است، تو تنها کسی نیستی که چنین احساسی دارد. ممکن است تغییرهایی که در این کتاب به آنها اشاره شده، در بدنت رخ داده است یا در آغاز فرایند رشد هستی…
خانم باش از تمام بچه ها خواسته بود نیم ساعت زودتر در کلاس حاضر شوند تا وقت کافی داشته باشیم درباره فوت و فن هایمان در مسابقات حرف بزنیم. او درباره اینکه کلاس های دیگر چطور خودشان را برای مسابقات آماده می کنند، دچار وسواس و اضطراب شده بود.
بنابراین لدویان میلز را به پشت بام مدرسه فرستاد تا جاسوسی کلاس بغلی، یعنی کلاس اقای درو را بکند. اما بعد معلوم شد کاشی های سقف مدرسه آنقدر محکم نیستند که وزن یک آدم را تحمل کنند.
بچه های کلاس خانم باش بیشتر نگران بچه های کلاس خانم اپشتاین هستند، چون او در کلاسش مشتی ورزشکار درست و حسابی دارد. یکی از آنها جسی رنج است که دوبار کلاس هشتم را خوانده و بنابراین یک بار بیشتر از بقیه ما مسابقات ورزشی را تجربه کرده است.
کتاب صد در صد پسرانه (همه چیز درباره ی تو) با پاسخ به سوالهایت به تو کمک میکند بهتر از خودت مراقبت کنی؛ از رشد موها گرفته تا تغذیهی سالم، بوی نامطبوع بدن تا اصلاح کردن و هر چیزی که دربارهی بلوغ است. کتابی کامل برای کمک به تو تا دربارهی تغییراتی که در بدنت اتفاق میافتد، بیشتر بدانی.
افرادی که برایشان مهم هستی! دوست داری احساس بهتری کنار خانوادهات داشته باشی؟ با پدر و مادرت دربارهی چیزهای بیشتری حرف بزنی؟ بدانی چه افراد دیگری مشوق و حامیات هستند؟ کدام یک از همسایهها تو را میشناسند؟ رابطهات در مدرسه با معلم و دانشآموزان چگونه است؟ آیا پدر و مادرت فعالانه برای موفقیت در مدرسه به تو کمک میکنند ؟ تو به حمایت نیاز داری حمایت یعنی افرادی که کنارت هستند و به تو عشق میورزند، از تو مراقبت میکنند، تحسینت میکنند و تو را می پذیرند. حتی در مکانهایی که در آنها احساس امنیت و حمایت شدن میکنی؟ از تو استقبال میشود.
وقتی بچه بودید وشب خوابتان میبرد، چه کسی روی شما را میپوشاند؟ اولین باری که سوار دوچرخه شدید یا توپی را شوت کردید، چه کسی را به یاد دارد؟ (چه کسی را به یاد دارید؟ یا چه کسی این را به شما یاد داد؟) خانوادهتان... .
و از چه میترسی؟ از رعد و برق؟ از تاریکی؟ از زورگوها، از امتحان، از تروریستها؟ از هیولا؟ از کابوس؟ از اشتباه کردن؟ از جور نبودن با بچههای مدرسه؟ از دور بودن از پدر و مادر؟ از تنها ماندن در منزل؟ برای هرکسی پیش میآید که گاهی اوقات بترسد و نگران شود. اما لازم نیست تو بترسی. این کتاب میتواند به تو کمک کند. با خواندن این کتاب یاد میگیری زمانی که میترسی چه کار باید انجام بدهی..
دختر ستاره ای ماجرای یک عشق واقعی، پذیرفتن دیگران و صلح است. استارگرل دختری متفاوت با دیگران است. استارگرل عاشق است. علاوه بر عشقش به لئو، عاشق مردم و اطرافیان خود است. او هر روز از پسر کوچکی به نام پیتر عکس میگیرد تا در پنج سالگی در جشن تولدش آلبومی از گذشت روزهای زندگیاش به او هدیه بدهد. برای او چیزی بالاتر از دیدن وجود دارد. هرچه میبیند، حس میکند. چشمهایش مستقیم به قلبش راه دارد. او موشی را به عنوان حیوان خانگی نگه میدارد. چیزی که دیگران اصلاً دوست ندارند. کسی که موهایش را پس از کوتاه کردن در یک سبد، در بهار، لبه پنجره میگذارد تا پرندهها برای درست کردن لانه از آن استفاده کنند، فقط میتواند عاشق باشد و متفاوت با دیگران. ویژگیای که همکلاسیها و افراد مدرسه نتوانستند بفهمند.
داستان دختر ستاره ای با درونمایه عاشقانه، اجتماعی و روانشناسی میتواند بسیاری از دلواپسیهای بلوغ را به نوجوان خواننده کتاب پاسخ دهد. با خواندن کتاب و توصیفات ادبی تأثیرگذار که با بار عاطفی همراه است، میتوانید ستاره درونتان را پیدا کنید.
ماجراهای گرگ در چله تابستان! اين كتاب ماجراهای گرگ هفلی و داداش بزرگه است! بخوانيد و قاه قاه بخنديد!
وقتی گرگ هفلی و خانوادهاش وارد جادهی اصلی میشوند تا سفرشان را برای پیکنیک خارج از شهر آغاز کنند، حاضر و آماده هستند تا حسابی خوش بگذرانند؛ اما نقشههایشان بدجوری نقشبرآب میشود و از پارکی کاروانی سردرمیآورند که اصلا حالوهوای بهشتی تابستانی را ندارد. اوضاع زمانی برای خانوادهی هفلی بدتر میشود که سقف آسمان سوراخ میشود و بارانی شدید میبارد.
اول از همه بذار یه چیزی رو روراست بهت بگم» این یه دفترچه یادداشت روزانه ست، نه یه دفترچه خاطرات.
گرگ هفلی به دردسر بزرگی می افتد. به مدرسه خسارت می زنند و گرگ، مظنون اصلی است، اما او بی گناه است، يا دست كم تا حدودی بی گناه است. چيزی نمانده كه پليس او را دستگير كند، اما برف و كولاك شديدی اتفاق می افتد و خانواده ی هفلی در خانه شان زندانی می شوند. گرگ می داند كه وقتی برف ها آب شود. بايد با حقيقت تلخ روبه رو شود، اما آيا مجازات پليس، بدتر از گير افتادن با خانواده ات در تعطيلات كريسمس است؟
احساسات شما تاکنون نسبتا ساده بوده اند.اما این روزها ممکن است این طور به نظر برسد که سوار یک ترن هوایی احساسی هستید.همه این ها برای مراقبت و نگهداری از شماست. کتابی برای دختران جوان نگاهی عمیق بر نحوه برخورد با احساسات شما دارد.اگر خوشحال،ناراحت،عصبانی،دیوانه،عصبی،هیجان زده،ترسیده یا خونسرد هستید،نکته ها،روش ها و پندهای آسانی دریافت خواهید کرد که واقعا بتوانید به کار ببندید.
وقتی بچه بودید وشب خوابتان میبرد، چه کسی روی شما را میپوشاند؟ اولین باری که سوار دوچرخه شدید یا توپی را شوت کردید، چه کسی را به یاد دارد؟ (چه کسی را به یاد دارید؟ یا چه کسی این را به شما یاد داد؟) خانوادهتان... .
فضايی شاد در مدرسه حكفرماست. اما اين چه مفهومی برای گرگ هفلی دارد؟ روز جشن در مدرسه ی راهنمايی گرگ هفلی، زندگی او را وارونه كرده است. وقتی گرگ تلاش میكند همراهی برای رفتن به جشن پيدا كند، دائم نگران اين است كه در سرمای آن شب بزرگ، تنها بماند. بهترين دوست او، رالی، كسی را سراغ ندارد و او هم تنهاست. اما دست كم می تواند كمی به او دلداری بدهد. در پی اتفاقی غير قابل پيش بينی، گرگ همراهی برای رفتن به جشن مدرسه پيدا می كند و رالی تك می ماند، اما با اتفاق هايی كه آن شب و در انتهای مهمانی می افتد، حتی نمی توانی حدس بزنی كه شانس به كدام يك از آن ها رو میكند...
وقتی دوستی شما به خطر می افتد به کمک نیاز دارید تا با اعتماد به نفس مشکلات مربوط به دوستی های خود را حل کنید.
کتاب خاطرات یک بی عرضه 14 (دفترچه بنفش یخمکی) اثری است از جف کینی به ترجمه ندا شادنظر و چاپ انتشارات ایران بان. راوی این کتاب پسر بچه ای به نام گرگ هفلی است که خاطرات روزانه و چیزهایی را که در ذهنش می گذرد یادداشت می کند. خاطرات یک بی عرضه لحنی طنز، اتفاقاتی جالب و تصاویری دیدنی دارد، ماجرای دفترچه بنفش یخمکی از یک روز گرم زمستانی آغاز می شود و گرگ از اتفاقاتی که ممکن است در آینده بیفتد می گوید، چیزهایی مثل بالا آمدن آب دریا، آب شدن یخ های قطبی، ساخته شدن رباط های گوناگون، اجزای مکانیکی برای بدن آدم ها و… .بارش برف حسابی و تعطیل شدن مدرسه یک جنگ برفی بزرگ راه می اندازد که چیزهای زیادی را به گرگ و دوستانش یاد می دهد.
گرگ هفلی بدجوری بد آورده است. بهترين دوست او، رالی جفرسون، به او پشت كرده و پيدا كردن دوستان جديد در مدرسه راهنمايی بدجوری گرگ را به زحمت انداخته است. گرگ برای آنكه اين وضعيت را تغيير دهد، تصميم می گيرد حسن نيتش را ثابت كند و با تصميماتش فرصت های جديدی برای خود ايجاد كند. آيا بالاخره چرخ زمانه به نفع گرگ می چرخد يا سرنوشت او اين است كه باز هم درگير ماجراهای دشوار ديگری شود؟
رفیق... استرس نداشته باش... آروم باش... تا به حال احساس کرده ای یک مار بوآی بزرگ روی سرت نشسته و دارد سرت را می چلاند؟ آیا شب ها خواب می بینی که دارند تو را تعقیب می کنند؟ آیا تا به حال فکر رفتن به مدرسه آنقدر تو را نگران کرده که تقریبا بخواهی بالا بیاوری؟ آیا فهرست کارهایی که باید انجام بدهی، به طول یک کیلومتر رسیده است؟ نگرانی و فشار عصبی واقعا اعصاب خرد کن است! جیم شدن از مدرسه و لگد زدن به آجرها درمان های خوبی برای استرس نیستند. جیغ کشیدن و داد و فریاد کردن هم کمکی نمی کند. و حتی فکرش را هم نکن که موجودات فضایی تو را بربایند. دیگر نباید یک آدم نگران با اعصاب خراب باشی. نگرانی هایت را تحت کنترل بگیر. این کتاب به تو یاد می دهد چطور این کار را انجام بدهی.