شاید بزرگترها وانمود میکنند که رابطه بهتری با شنیدن توصیه دارند، اما راست راستش این است که هیچکس دل خوشی از شنیدن توصیه ندارد؛ آن هم از زبان یک شخص مجهول الهویه به نام «سلستن». اما سلستن در یک عملیات دل خنک کننده، بچهها را با بزرگترها نصیحت میکند و پنج نسخه مشخص دارد با این مضمونها: کلاه ایمنی قشنگ است؛ بازی خطرناک، خطرناک است؛ کمک کردن به دیگران بیشتر وقتها سخت است؛ همیشه پشت درها مهمان هیجانانگیزی نیست؛ خوابیدن راحتترین کار دنیا نیست.
دفتر خاطرات یک نینجای کلاس ششمی 2 (حمله ی دزدان دریایی)
من جیس کوپرم و از آنجایی که این دومین دفتر خاطراتم است (بابایم هنوز اصرار میکند اسمش را بگذارم تاریخچه) ، پس باید تویش اتفاق های یک ماه گذشته را بنویسم. خب بله، اما قبلش یک خرده هم درباره ی خودم میگویم.
هنوز پانزده ساله ام و هنوز هم اسکلتی لاغرمردنی کاش اقلا نینجا بودن یک پره گوشت به تنم می آورد، ولی خب، چه کنم که نیاورده!!! بهتر! فکرش را که میکنم می بینم یک نینجای چاق آنقدرها چنگی به دل نمی زند... .
اما بخت این قدرها هم با چیپس کوپر نینجای شماره یک مدرسه یار نیست. به زودی شورشی در مدرسه بیوکن اتفاق می افتد. شورشی که دزدهای دریایی و نینجاها را در مقابل هم قرار میدهد.