وقتی گرگ هفلی و خانوادهاش وارد جادهی اصلی میشوند تا سفرشان را برای پیکنیک خارج از شهر آغاز کنند، حاضر و آماده هستند تا حسابی خوش بگذرانند؛ اما نقشههایشان بدجوری نقشبرآب میشود و از پارکی کاروانی سردرمیآورند که اصلا حالوهوای بهشتی تابستانی را ندارد. اوضاع زمانی برای خانوادهی هفلی بدتر میشود که سقف آسمان سوراخ میشود و بارانی شدید میبارد.
لرد سیاه 3 (بازداشت ابدی)
از من بترس کرم تیره بخت! من، لوید بزرگ، بار دیگر قلم در دست می گیرم تا شرح اتفاقات نکبت باری را که در مدرسه می افتد ثبت کنم. هاسدروبان سفید، دشمن قسم خورده ام، در مدرسه ی وایتشیلدز نفوذ کرده و به دنبال انتقام از من است. مسلما این من هستم که پیروز می شم... البته به محض این که تعلیقم پایان یابد! این کتاب را بخرید، وگرنه یکی از مجازات های زیر در انتظارتان خواهد بود: -نوشیدن معجون کنترل ذهن -زندانی شدن در یک بطری شبح -مسموم شدن توسط یکی از ناخن های عجوزه ی سیاه انتخاب با خودتان است. یوها ها ها!