کتاب اگر... نگاهی متفاوت به عددها و اندازه های بزرگ ، اطلاعاتی دربارهی عددها و اندازههای بسیار بزرگ به مخاطب میدهد. از نکات جذاب کتاب این است که نویسنده با کوچک کردن مفاهیم و عددهای بزرگ به شکلهایی با مقیاس کوچک که برای مخاطب آشناست، سعی در شناساندن بهتر دنیای اطراف را به او دارد. معلم میتواند از این موضوع برای آموزش غیرمستقیم این عددها و مقیاسها استفاده کند.
پسر ته کلاس
قبلاً ته کلاس ما یک صندلی خالی بود که حالا پسری به اسم اَحمِت روی آن مینشیند. احمت نُه سالش است (درست مثل من)، اما خیلی عجیبوغریب است. نه با کسی حرف میزند و نه میخندد، حتی یخمک لیمویی هم دوست ندارد! من که عاشق یخمک لیموییام.
قبلاً ته کلاس ما یک صندلی خالی بود که حالا پسری به اسم اَحمِت روی آن مینشیند. احمت نُه سالش است (درست مثل من)، اما خیلی عجیبوغریب است. نه با کسی حرف میزند و نه میخندد، حتی یخمک لیمویی هم دوست ندارد! من که عاشق یخمک لیموییام.
اما من بعداً حقیقت را فهمیدم. اَحمِت هیچ هم پسر عجیبی نیست. او پناهجو است و از جنگ فرار کرده. یک جنگ واقعی. با بمباران و قلدرهایی که به مردم زور میگویند. هر چقدر بیشتر دربارهی اَحمِت میفهمم، بیشتر دلم میخواهد کمکش کنم.
احساس دوستهای صمیمیام یعنی جوزی، مایکل و تام هم مثل من بود. این شد که برای کمک به اَحمِت دستبهکار شدیم و نقشه کشیدیم…