اگر تو انسانی و روبات نیستی، حتما اشتباه می کنی. این کتاب را بخوان تا متوجه بشوی چطور باید اشتباه هایت را جبران کنی و این حقیقت را بپذیری که هیچ انسانی کامل نیست و همه اشتباه می کنند. حتی ممکن است در حین خواندن این کتاب بخندی و این بهترین روش برای دور کردن ناراحتی و غمِ اشتباه کردن است.
پایان هولناک بزرگان تاریخ
نحوه ی زندگی بزرگان همیشه مورد توجه بوده و کتاب های زیادی در این زمینه موجود است اما در بسیاری از آن ها هیچ اشاره ای به نحوه ی مرگ اشخاص نشده، مجموعه ی پایان هولناک بزرگان در برگیرنده ی داستان واقعی از نحوه ی زندگی و مرگ معروف ترین افراد است. اگرچه اشخاصی که در این کتاب از آن ها یاد شده، سال ها قبل مرده اند ولی خواندن آخرین روزهای زندگی آن ها، حس عجیب و هیجان انگیزی در مخاطب ایجاد می کند، سمبل های جمع آوری شده مذکور از سرتاسر جهان در طی قرن ها، به طور مجزا ولی تاثیر گرفته از یکدیگر هستند، به عنوان مثال موتزارت به آهنگ های بتهوون گوش می کرد. ماری آنتوانت، نمایشنامه ی موتزارت را می دید. سر بریده ی ماری آنتوانت، راه رسیدن به فرانسه را برای ناپلئون هموار ساخت. ناپلئون به همراه مردانش، به نوشته های پادشاه تات دست یافت و انیشتین برای الهام گرفتن تئوری هایش، به موسیقی موتزارت گوش می داد
سایر کتاب های همین ناشر
مجموعه ای جذاب، خنده دار، سرگرم كننده و صاحب سبك. يكی از موفقترين مجموعههای طنز كودكان. مجموعه ای كه هر خواننده ای را با هر سليقه ای جذب می كنه...بچه بودن واقعا بد است. هيچكس بهتر از گرگ هفلی ريزه ميزه اين را نمیداند. او در مدرسه راهنمايی با بچههايی همكلاس است كه بلندتر و زيرک تر از او هستند...
کتاب صد در صد پسرانه (همه چیز درباره ی تو) با پاسخ به سوالهایت به تو کمک میکند بهتر از خودت مراقبت کنی؛ از رشد موها گرفته تا تغذیهی سالم، بوی نامطبوع بدن تا اصلاح کردن و هر چیزی که دربارهی بلوغ است. کتابی کامل برای کمک به تو تا دربارهی تغییراتی که در بدنت اتفاق میافتد، بیشتر بدانی.
احساسات شما تاکنون نسبتا ساده بوده اند.اما این روزها ممکن است این طور به نظر برسد که سوار یک ترن هوایی احساسی هستید.همه این ها برای مراقبت و نگهداری از شماست. کتابی برای دختران جوان نگاهی عمیق بر نحوه برخورد با احساسات شما دارد.اگر خوشحال،ناراحت،عصبانی،دیوانه،عصبی،هیجان زده،ترسیده یا خونسرد هستید،نکته ها،روش ها و پندهای آسانی دریافت خواهید کرد که واقعا بتوانید به کار ببندید.
دورهي بلوغ آنقدر كه به نظر ميرسد، آسان نيست. در پي تغييرات احساسات، دوستان، انتظارات و ظاهر بدنت، بعضي از روزها احساس ميكني، شبيه سفر با قطاري پر پيچ و خم و بزرگ است. كتاب فقط پسرها بخوانند، با توصيههاي كارشناسانه، ذكر نكات مهم و رايج و دانستنيهاي مفيد، به تمام سوالاتي كه در ذهن داري، پاسخ ميدهد، براي مثال ممكن است در مورد موضوعات زير، سوالاتي داشته باشي: از مراقبت موها گرفته تا بيماري قارچ پا : در دوره بلوغ از فرق سر تا نوك شست پايت، دچار تغييراتي ناگهاني ميشود.
دفتر خاطرات خنگولم: من و ایزابلا یکی از آن روزهایی را تجربه کردیک که چهار ساعت وقت میگذاری تا درباره ی کاری که میخواهی انجام دهی تصمیم بگیری و بعد وفتی برای انجام آن نداری به همین دلیل در حخالت هایی باعث میشود بی استخوان به نظر برسی تلویزیون تماشا میکنی حدود دوازده بار در ماه این کار را انجام میدهیم گفتم:«حالا که کار خاصی نداریم بیا تمرین منظره کنیم.» ایزابلا گفت:«نخیر همین کاری نمیکنیم.» گفتم:«همین الان کردیم» و ایزابلا به خاطر اینکه او را گول زدم تمرین مناظره کند لگد زدم
آیا از تغییرات بدنتان نگران و شگفت زده شده اید؟ آیا با احساسات و هیجانات تازه ای مواجه شده اید؟ آیا درباره تغییرات و احساساتان نمی توانید از پدر و مادرتان سوال کنید؟این کتاب به همه پرسش های دخترانه ی شما درباره بلوغ مدیریت هوش هیجانی و رفتار با پدر و مادرتان پاسخ میدهد.
دو شعبده باز کهنه کار که از دیرباز با یکدیگر رقابت داشته اند مارک و سلیا شاگردان دست پرورده شان را برای رقابت در سیرکی که فقط از غروب تا طلوع خورشید باز است آماده میکنند رقابت بین این دو آغاز میشود و هریک میکوشد با برپایی چادرهای شگفت انگیز و خیره کننده بر رقیبش چیره شود اما این رقابت به جایی کشیده میشود که این دو استاد کارکشته هرگز احتمالش را نمیدادند و شاگردان آنها خیلی دیر میفهمند که شکست چه هزینه ی گزافی به همراه دارد سیرک شبانه داستانی جادویی خیال انگیز و عاشقانه است که خطوط بین واقعیت و تخیل را تار میکند و دنیایی را می آفرینند که در آن غیر ممکن ممکن میشود چهره ها تغییر میکنند گذشت زمان کندتر میشود و یک مرد میتواند سایه ای نداشته باشد
کتاب خاطرات یک بی عرضه اثری است از جف کینی به ترجمه ندا شادنظر و چاپ انتشارات ایران بان. دفترچه دودی جلد پانزدهم این مجموعه است. راوی این کتاب پسر بچه ای به نام گرگ هفلی است که خاطرات روزانه و چیزهایی را که در ذهنش می گذرد یادداشت می کند. خاطرات یک بی عرضه لحنی طنز، اتفاقاتی جالب و تصاویری دیدنی دارد.
در جلد حاضر خانواده گرگ قصد دارند یک بازسازی اساسی در خانه شان داشته باشند، اما همین که دست به کار می شوند با چالش های گوناگونی رو به رو می شوند که حتی فکرش را هم نمی کردند.
الهام گرفته از یک رویداد واقعی
کتاب بسیار استادانه نوشته شده و به اندازه دیدن یک بشقاب پرنده میخکوب کننده است.
ساندی تایمز
یک تیم از روان شناسان به زیمباوه سفر کرده اند تا درباره گزارشاتی باورنکردنی از یک برخورد با خارج از زمین تحقیق کنند. بیش از پنجاه کودک ادعا می کنند که شاهد فرود آمدن یک سفینه فضایی نزدیک زمین بازی مدرسه شان بوده اند. این احتمالا چیزی جز یک حالت عصبی نیست، اما چیزی در این گزارشات وجود دارد که نادیده گرفتن آن غیر ممکن است. بچه ها دقیقا یک داستان را تعریف می کنند. بارها و بارها...
آیا واقعا توانستند به طرز بسیار قانع کننده ای دروغ بگویند؟
ماجراهای گرگ در چله تابستان! اين كتاب ماجراهای گرگ هفلی و داداش بزرگه است! بخوانيد و قاه قاه بخنديد!
آيا از امتحان كردن چيزهاي جديد ميترسيد، زيرا ممكن است نتوانيد به خوبي از پس آن كار بربياييد؟ آيا وقتي ديگران از شما انتقاد ميكنند خيلي ناراحت ميشويد؟ هر كسي ممكن است گاهي اوقات به خودش اطمينان نداشته باشد. اگر مواقع زيادي اين حس به شما دست ميدهد، خواندن اين كتاب برايتان مفيد است.
گرگ هفلی بدجوری بد آورده است. بهترين دوست او، رالی جفرسون، به او پشت كرده و پيدا كردن دوستان جديد در مدرسه راهنمايی بدجوری گرگ را به زحمت انداخته است. گرگ برای آنكه اين وضعيت را تغيير دهد، تصميم می گيرد حسن نيتش را ثابت كند و با تصميماتش فرصت های جديدی برای خود ايجاد كند. آيا بالاخره چرخ زمانه به نفع گرگ می چرخد يا سرنوشت او اين است كه باز هم درگير ماجراهای دشوار ديگری شود؟
ماجراهای گرگ در چله تابستان! اين كتاب ماجراهای گرگ هفلی و داداش بزرگه است! بخوانيد و قاه قاه بخنديد!
و از چه میترسی؟ از رعد و برق؟ از تاریکی؟ از زورگوها، از امتحان، از تروریستها؟ از هیولا؟ از کابوس؟ از اشتباه کردن؟ از جور نبودن با بچههای مدرسه؟ از دور بودن از پدر و مادر؟ از تنها ماندن در منزل؟ برای هرکسی پیش میآید که گاهی اوقات بترسد و نگران شود. اما لازم نیست تو بترسی. این کتاب میتواند به تو کمک کند. با خواندن این کتاب یاد میگیری زمانی که میترسی چه کار باید انجام بدهی..
آیا دوست دارید همیشه نگران همه چیز باشید؟
اما اگر بدانید چطور از پس نگرانی ها بربیایید، وقتی نگرانی به سراغ تان می آید می توانید به خودتان قوت قلب بدهید.
در این کتاب آزمون ها و توصیه هایی آمده که به شما کمک می کنئ خودتان را بیشتر بشناسید. با احساسات پیچیده تان دست و پنجه نرم کنید و با بدترین ترس هایتان روبه رو شوید. همچنین ایده هایی را برای آرام شدن تان در هنگام نگرانی خواهید خواند که وقتی اشتباهی مرتکب شدید چطور درستش کنید.
وقتی بچه بودید وشب خوابتان میبرد، چه کسی روی شما را میپوشاند؟ اولین باری که سوار دوچرخه شدید یا توپی را شوت کردید، چه کسی را به یاد دارد؟ (چه کسی را به یاد دارید؟ یا چه کسی این را به شما یاد داد؟) خانوادهتان... .
احساسات پسرانه
تو در حال رشد و بزرگ شدن هستی؛ و همزمان احساسات و عواطفت نیز در حال تغییرند. ممکن است اینطور بهنظر برسد که سوار یک ترن هوایی احساسی هستی؛ یک لحظه در بالا و لحظهای دیگر در پایین.
رفیق... استرس نداشته باش... آروم باش... تا به حال احساس کرده ای یک مار بوآی بزرگ روی سرت نشسته و دارد سرت را می چلاند؟ آیا شب ها خواب می بینی که دارند تو را تعقیب می کنند؟ آیا تا به حال فکر رفتن به مدرسه آنقدر تو را نگران کرده که تقریبا بخواهی بالا بیاوری؟ آیا فهرست کارهایی که باید انجام بدهی، به طول یک کیلومتر رسیده است؟ نگرانی و فشار عصبی واقعا اعصاب خرد کن است! جیم شدن از مدرسه و لگد زدن به آجرها درمان های خوبی برای استرس نیستند. جیغ کشیدن و داد و فریاد کردن هم کمکی نمی کند. و حتی فکرش را هم نکن که موجودات فضایی تو را بربایند. دیگر نباید یک آدم نگران با اعصاب خراب باشی. نگرانی هایت را تحت کنترل بگیر. این کتاب به تو یاد می دهد چطور این کار را انجام بدهی.
«تو هنوز سر کار بودی. ما یه جعبه ی خاطرات درست کردیم، چهارنفری. هر کدوم یه چیزهایی برداشتیم که توی اون بذاریم. عکس هایی که گرفته بودیم. نقاشی هایی که کشیده بودیم. یادداشت، نامه. وسایلی که ساخته بودیم. سنجاق سرهامون. همه رو توی یه جعبه ی فلزی قدیمی گذاشتیم که باهاش مغازه بازی می کردیم. اون رو بردیم توی پارک و دفنش کردیم. البته یه گوشه ای، زیر اون درخت ها و یه سنگ بزرگ روش گذاشتیم. قرار بود ده سال بعدش برگردیم و درش بیاریم به همه ی اون خاطره ها نگاه کنیم. قول دادیم که این کار رو بکنیم. من قول دادم که این کار رو بکنم. اما بعد...»
آیا تغییرهایی که در درون (یا بیرون) از بدنت رخ داده است، باعث سردرگمیات شده است؟ اگر اینطور است، تو تنها کسی نیستی که چنین احساسی دارد. ممکن است تغییرهایی که در این کتاب به آنها اشاره شده، در بدنت رخ داده است یا در آغاز فرایند رشد هستی…
- چه کسی بیشتر از هر کسی قدرت جلوگیری از زورگویی را دارد ؟معلم ها؟پدران و مادران؟نه نه به هیچ وجه زمانی که نوبت تغییر رفتار قلدری و زورگویی باشد هیچ کس به اندازه تماشاچیان قدرتمند نیستند یعنی همه کسانی که شاهد ماجرای زورگویی هستند و یا درباره آن اطلاعاتی دارند به داخل کتاب نگاهی بیندازید تا مطالب خوبی را بیاموزید از جمله : نقش های مختف در قلدری و زورگویی راهنمایی های برای بیدار کردن قدرت ده روش عالی برای مقابله با زرورگویی نکات مهم درباره احترام به دیگران و کارگروهی تفاوت بین یک تماشاچی و یک فرد شرافتمند(تماشاچی فقط کنار می ایستد و تماشا میکند ولی فرد شرافتمند در مقابل زورگویی دست به کار میشود)
سفر جديد پر از تفريح و سرگرمي است به شرطي که جزو خانواده هفلي نباشيد. سفر آنها با يک دنيا شوق و ذوق آغاز ميشود اما بلافاصله برايشان مشکل پيش ميآيد. دردسر پمپ بنزين، دستشويي، غذا دادن به مرغ دريايي و خوک فراري آنها را رها نميکند و دقيقا با تصور گرگ از خوش گذراندن نطابق ندارد. ولي حتي بدترين سفرهاي جادهاي ميتوانند ماجراجويي خوبي باشند و اين سفر از آنهايي است که هفليها هرگز فراموش نخواهند کرد.