در کشوری دیگر، نگهبانی جوان روبه روی ردیف بیشماری از نمایشگرها نشسته بود و تصاویر زندهای را تماشا میکرد که از صدها دوربین ویدیویی بیسیم مداربسته از سرتاسر آن بنای عظیم میآمد. تصاویر انگار صفی بیانتها را شکل میدادند که مدام از برابر چشمش میگذشت.
برجیس را بخر !
کودکی ده ساله بودم. عاشق کتاب خواندن، مخصوصا کتاب های علمی و کتاب های ستاره شناسی. در کتابخانه ی محلمان عضو شدم که پر از این جور کتاب ها بود. کتابی به امانت گرفتم و به خانه آمدم. کتابی به نام «انسان در فضا» نوشته ی آیزاک آسیموف. آن نخستین کتابی بود که از آیزاک می خواندم. چقدر روان و لذت بخش بود. عصر همان روز مادرم پرسید: «این کتاب رو می خونی، چیزی هم می فهمی؟» با غرور گفتم: «پس چی که می فهمم! تمومش هم کردم!» جادوی آیزاک آسیموف اثر کرد.
کودکی ده ساله بودم. عاشق کتاب خواندن، مخصوصا کتاب های علمی و کتاب های ستاره شناسی. در کتابخانه ی محلمان عضو شدم که پر از این جور کتاب ها بود. کتابی به امانت گرفتم و به خانه آمدم. کتابی به نام «انسان در فضا» نوشته ی آیزاک آسیموف. آن نخستین کتابی بود که از آیزاک می خواندم. چقدر روان و لذت بخش بود. عصر همان روز مادرم پرسید: «این کتاب رو می خونی، چیزی هم می فهمی؟» با غرور گفتم: «پس چی که می فهمم! تمومش هم کردم!» جادوی آیزاک آسیموف اثر کرد. از آن روز، تاکنون بیش از 25سال گذشته و من عملا در تمام این مدت با کتابهای آیزاک زندگی کرده ام و حساب چیزهایی که از او آموخته ام، از دستم در رفته است. هنوز که هنوز است، اولویت اولم برای کتاب خریدن و کتاب خواندن آیزاک آسیموف است و اگر کتابی از او ببینم که در کتابخانه ام نباشد، برای خریدن آن حتی یک لحظه هم تردید نخواهم کرد.