دو دوست جدانشدنی، مایا و آنا ، تابستان را در جزیره ای پنهان سپری می کنند، در تلاش برای پشت سر گذاشتن دنیا، اما هیچ چیز آن طور که آن ها می خواهند پیش نمی رود. رقابت میان بیورن استاد و شهر همسایه اش هدر رفته رفته تبدیل می شود به نبردی خشن بر سر پول و قدرت، نبردی که وقتی تیم های هاکی دو شهر رو به روی هم قرار می گیرند، به اوج خود می رسد، در گرما گرم این حوادث، راز زندگی یکی از جوانان هم برملا می شود و شهر را به این چالش می کشد که بالاخره می خواهد طرف چه کسی را بگیرد.
مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است
مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است رمانی دیگر است به قلم فردریک بکمن، با ترجمه ای از نیلوفر خوش زبان و چاپ انتشارات نون. مادربزرگ بهترین دوست و یا بهعبارتی تنها دوست السا است، دختر هفتسالهای که با همسنوسالهایش تفاوت آشکاری دارد و همین دستمایهی آزار و اذیتهایی از سوی آنها میشود، او متفاوت است، درست مانند مادربزرگش! هرچقدر که مردم معتقدند السا بیشتر از سنش میفهمد به همان اندازه باور دارند مادربزرگ زن سرخوشی است؛ تنها به یک دلیل، آن دو آنگونه که انتظار میرود نیستند.
مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است رمانی دیگر است به قلم فردریک بکمن، با ترجمه ای از نیلوفر خوش زبان و چاپ انتشارات نون. مادربزرگ بهترین دوست و یا بهعبارتی تنها دوست السا است، دختر هفتسالهای که با همسنوسالهایش تفاوت آشکاری دارد و همین دستمایهی آزار و اذیتهایی از سوی آنها میشود، او متفاوت است، درست مانند مادربزرگش! هرچقدر که مردم معتقدند السا بیشتر از سنش میفهمد به همان اندازه باور دارند مادربزرگ زن سرخوشی است؛ تنها به یک دلیل، آن دو آنگونه که انتظار میرود نیستند.
مادربزرگ قهرمان الساست. زنی که از نظر مردم غیرعادی و عجیب است. او شبها قصههای افسانهای برای السا میخواند و دختر را به دنیای قصهها میبرد، دنیایی که در آن هیچکدام از آدمهایش مثل السا و مادربزرگش معمولی نیستند. روزی که مادربزرگ میمیرد السا تنها و عصبانی از اینکه مادربزرگ او را تنها گذاشته نامههایی از مادربزرگ پیدا میکند، نامههایی که السا را وارد فضایی ماجراجویانه میکند و قصههای پرفراز و نشیبی را برای او رقم میزند.
داستان السا، ماجرایی لذتبخش است که طعم دلچسب آن را فراموش نخواهید کرد.