تصور کنید در زندگیتان ترسی ندارید از اینکه بهاندازهی کافی خوب نباشید: برایتان مهم نیست زندگیتان در اینستاگرام چه شکلی به نظر میرسد، یا از اینکه غریبهها چه فکری دربارهی شما میکنند احساس نگرانی نمیکنید. تصور کنید میتوانید از احساس گناه رها شوید و خود را بهخاطر اشتباهات کوچک سرزنش نکنید. چه میشد اگر در هر تصمیمی که باید میگرفتید مسیر جسورانهتری انتخاب میکردید؟
گامبی وزیر
گامبی وزیر
رمانی که شطرنج را دستمایهی رخدادهای سیاه زندگی بث میکند و به هنرمندانهترین شکل ممکن زندگی دختری نابغه اما منزوی را به تصویر میکشد؛ روایتی تکاندهنده از اعتیاد و تنهایی.
گامبی وزیر
رمانی که شطرنج را دستمایهی رخدادهای سیاه زندگی بث میکند و به هنرمندانهترین شکل ممکن زندگی دختری نابغه اما منزوی را به تصویر میکشد؛ روایتی تکاندهنده از اعتیاد و تنهایی.
مواجههی شخصیت اصلی رمان با جهان بیرونی و حتی تغییرات درونی خودش، بستری جدا از بازی شطرنج را برای مخاطب فراهم میکند که بهنوعی یادآور دورانی مهیج و شگفتانگیز است: دوران بلوغ. دورانی که همهچیز حیرتانگیز است، حتی سادهترین چیزها… داشتن یک اتاق، همراهی یک مادر و بهدستآوردن کمی پول. او هر چقدر که در مسیرش پیش میرود، مفاهیم عمیقتری را تجربه میکند… و درنهایت مواجهه و پیوندخوردن با جوهرهی زندگیاش، یعنی تنهای، تنهاییای که نهتنها به واسطهی فقدان فیزیکی آدمها، بلکه به دلیل دنبالکردن کمالگیری افراطی است.