مجموعه رمان های شاهنامه 30 (پیمان سیاوش)
در «پیمان سیاوش» دربارهی سیاوشی میخوانیم که پس از بیمهری دیدن از پدرش، کیکاووسشاه، همراه با روان مادرش، آفرینبانو، راهی خاک تورانزمین میشود، به امید آنکه آرامش از دست رفتهاش را بیابد و پیمان و عهدی برای صلح و دوستی میان دو سرزمین ببندد. اما این تورانزمین با تورانزمینی که در کودکی دیده تفاوتها دارد. دیگر از دشتهای سرسبز و پر از گل و گیاه خبری نیست و تا دوردستها، سنگ و خاک است. در این میان، روان مادر به او میگوید که آدمیان یک سرزمین باید نیکوسرشت باشند، وگرنه کوه و رود و درخت که همهجا پیدا میشود. سیاوش دل به گفتار مادر میدهد، اما با دیدن گَرد سوارانی که به تاخت میآیند و به یاد آوردن نام افراسیابشاه، طوفانی در وجودش برپا میشود. آیا سیاوش بر سر پیمان میماند؟
در «پیمان سیاوش» دربارهی سیاوشی میخوانیم که پس از بیمهری دیدن از پدرش، کیکاووسشاه، همراه با روان مادرش، آفرینبانو، راهی خاک تورانزمین میشود، به امید آنکه آرامش از دست رفتهاش را بیابد و پیمان و عهدی برای صلح و دوستی میان دو سرزمین ببندد. اما این تورانزمین با تورانزمینی که در کودکی دیده تفاوتها دارد. دیگر از دشتهای سرسبز و پر از گل و گیاه خبری نیست و تا دوردستها، سنگ و خاک است. در این میان، روان مادر به او میگوید که آدمیان یک سرزمین باید نیکوسرشت باشند، وگرنه کوه و رود و درخت که همهجا پیدا میشود. سیاوش دل به گفتار مادر میدهد، اما با دیدن گَرد سوارانی که به تاخت میآیند و به یاد آوردن نام افراسیابشاه، طوفانی در وجودش برپا میشود. آیا سیاوش بر سر پیمان میماند؟