«دهان نگو؛ کوه آتشفشان!» با رویکردی همدلانه، به عادت قطعکردن سخن دیگران میپردازد وبا تکنیکی بامزه به کودکان میآموزد افکار و سخنان افسارگسیختهشان را کنترل کنند.
کتاب های پانچلو (شگفت انگیزترین هدیه)
مراسم بزرگداشت روز سازنده بهترینها را در دهکدهی وِمیکیها پدید آورده است...
بهترین کیک، بهترین سبد گل و بهترین موسیقی...
اما وقتی اشتباه پانچلو مراسم روز جشن را خراب میکند، اهالی دهکدهی ومیکیها به شگفتانگیزترین هدیهای که میتواند وجود داشته باشد پی میبرند که همان وحدت و همکاری با همدیگر است.
مراسم بزرگداشت روز سازنده بهترینها را در دهکدهی وِمیکیها پدید آورده است...
بهترین کیک، بهترین سبد گل و بهترین موسیقی...
اما وقتی اشتباه پانچلو مراسم روز جشن را خراب میکند، اهالی دهکدهی ومیکیها به شگفتانگیزترین هدیهای که میتواند وجود داشته باشد پی میبرند که همان وحدت و همکاری با همدیگر است.
سایر کتاب های همین ناشر
کتاب دنیا به آدم های بنفش بیشتری نیاز دارد: اثر کریستن بل و بنجامین هارت است با ترجمه ی منیژه فتح نژاد و چاپ انتشارات مهرسا.
کتاب حاضر با شخصیت های جذاب و دوست داشتنی، کودکان را برای تبدیل شدن به یک آدم بنفش تشویق می کند. این کتاب 5 گام مهم را برای تبدیل شدن به آدم بنفش به کودک آموزش می دهد که شامل: (این تویی که باید سوال های خوب بپرسی. این تویی که باید زیاد بخندی. این تویی که باید همیشه حرفت را بزنی. این تویی که باید هرکاری را با دقت انجام بدهی. پس خود خودت باش!) است.
تختهبازیها سرشار از بازی و تمرین و رنگآمیزی با تصاویر و اشکال مختلف حیوانات هستند.
کودکان با این تمرینها ساعتها سرگرم میشوند و به دنیاهای مختلف میروند، به حیوانات باغوحش و جنگل سر میزنند و به سرزمین دایناسورها و تکشاخهای خیالی سفر میکنند. تازه کلی هم چیزمیز یاد میگیرند: اعداد و نقطهچینی، نقاشی و رنگآمیزی.
ویوی دختر کجکاوی است و همه چیز را با دقت بررسی می کند. او اطلاعات را که به دست می آورد، یادداشت می کند. بعد، سوال هایی طرح می کند تا با کمک آن ها بفهمد جهان چطوری کار می کند. امروز قرار است ویوی با معلم و بچه های کلاس برای گردش علمی به ساحل دریا برود. باید ببینیم چه جانوران جالبی می بیند و چه چیزهایی کشف می کند!
باستِر مون سالن نمایش بزرگ و قشنگی داشت.
باستر میخواست راهی پیدا کند تا یک عالمه تماشاچی به سالنش بیایند. پس یک مسابقهی خوانندگی راه انداخت. اتفاق بدی افتاد و سالن نمایش درب و داغون شد.
احساسات سهم بزرگی در زندگی روزانهی ما دارند. شناخت احساسات، مدیریت و بیان مناسب آنها از جمله مهارتهای عاطفی هستند. کودکان ما، با مهارتهای عاطفیِ کارآمد، در آینده آرامتر، مفیدتر و موفقتر خواهند بود. ارتباطات مؤثر، موفقیت تحصیلی و اضطراب پایینتر، از اثرات شایستگی در مهارتهای عاطفی است. خوشبختانه این مهارتها قابل یادگیری هستند. اگرچه که بسیاری از والدین، به علت عدم آگاهی از اهمیت رشد عاطفی و نداشتن مهارتهای لازم، به این مقوله بیتوجهاند. در کتاب «احساسات کودک من» به اهمیت مهارتهای عاطفی، مواجهه با احساسات و لزوم آموزش این مهارتها، در کودکان سه تا هشت سال، پرداختهایم. در این کتاب که تکمیلکنندهی کتاب «آموزش احساسات کودک من» است، به منظور یادگیری و ارتقاء مهارتهای عاطفی کودکانمان، به زبانی ساده تمرینهایی علمی ارائه دادهایم.
به کودکان بیاموزید که باور کنند:
من خاص هستم!
من قدرتمند هستم
من دوستداشتنی هستم
من زیبا هستم
من مهربان هستم
من تندرست هستم
و خیلی کلمههای خوب دیگر!
شعرهای این کتاب سرشار از کلمههای انگیزهبخش است. این کتاب به کودکان این قدرت شگفتانگیز را میدهد که بهترین خودشان باشند. وقتی آنها به قدرت کلمهها پی میبرند، جوانههای دوستداشتن و اعتماد به نفس بر شاخسار درخت زندگیشان شکوفه میزند.
این منم جین گودال تصویری بر اساس زندگینامهی واقعی جین گودال، زنی عاشق کتاب خواندن، حیوانات، طبیعت و محیط زیست نوشته شده است.
جین گودال در روزگاری زندگی میکرد که کسی دوست نداشت دخترها دانشمند شوند. اما او که عاشق کتاب خواندن بود، به این حرفها کاری نداشت. او دلش میخواست ساعتهای طولانی کتاب بخواند و در طبیعت وقت بگذراند. او عاشق شامپانزهها بود.
«آلبرت اینشتین» از همان ابتدای کودکی کارهایش را به روشی خارقالعاده انجام میداد. او به جای فکر کردن به کمک کلمهها، به وسیلهی تصاویر فکر میکرد و این روش ویژهی فکر کردنش به او کمک کرد تا مفاهیم بزرگی را مثل ساختار موسیقی و یا اینکه چرا قطبنماها همیشه به سمت شمال هستند درک کند و کمکم در تلاش برای کشف رازهای هستی بربیاید. بقیهی مردم او را فقط یک خیالباف میدیدند، اما اینشتین به خاطر کنجکاوی و شیوهی خاص تفکرش، توانست به یکی از بزرگترین دانشمندان جهان تبدیل شود.
کتابی به قلم یکی از متخصصان روان شناسی بالینی و جنایی که به شیوه ای داستانی، مستقیم و تاثیر گذار یکی از احساسات و مسائل هیجانی کودکان را مورد توجه قرار می دهد. این مجموعه سبب به اشتراک گذاری احساسات و مشکلات کودکان در محیط امن خانواده و پرداخت به آن به شکلی مناسب می گردد.
- آهای شماها دارین چیکار میکنین؟
- ما میخواییم تغییر قیافه بدیم؟
- چی؟
- یعنی میخواییم پروانه بشیم؟
- یه لحظه ترمز لطفا! ... یعنی من هم میتونم پروانه بشم؟
- آره!
- یعنی بال هم درمیآرم؟
- آره!
- بال واقعی؟
- آره!
- خب صبر کن منم بیام!
والدین، آموزگاران، روانشناسان و مددکاران اجتماعی همه یکصدا میگویند که «طناب نامرئی» کتابی معرکه برای مقابله با هرگونه اضطراب جدایی (Separation Anxiety Disorder)، فقدان و اندوه است. «طناب نامرئی» رویکرد بسیار سادهای برای غلبه بر تنهایی، جدایی یا فقدان دارد. شیوهی بیان خلاقانهی این کتاب به کودکان کمک میکند بهسادگی موضوع را درک کنند و با آغوش باز پذیرای این پیام گیرا در زمانهی پُرهیاهو باشند.
این کتاب با بیش از نیممیلیون نسخه فروش، در بین کتابهای مصوّر زبانزد خاص و عام است. موضوع «طناب نامرئی» همبستگی ناگسستنی بین آنهایی را که دوستشان داریم نشان میدهد و دردها و آلام کودکان و بزرگسالان را التیام میبخشد.
" ( کتابهای گردو) از مجموعهی باشگاه مغز کودکان، مجموعهای هدفمند است که تمرینهایی ساده و جذاب برای کودکان سه سال به بالا ارائه میدهد تا ضمن سرگرمی، بازی و رنگ آمیزی، عملکردهای مغزی آنان را نیز تقویت کند. برای استفاده از این کتابها به ترتیب خاصی نیاز نیست و میتوان با هر کتابی که کودک رغبت بیشتری به آن نشان میدهد، آغاز کرد.
تکتکِ ما آدمها موهبتهایی داریم که میتوانیم با دیگران تقسیم کنیم.
به کودکان بیاموزید که هدیه دادن به دیگران، برایشان شادمانی به ارمغان میآورد.
فرقی نمیکند چند ساله باشید، همه میتوانیم هوای یکدیگر را داشته باشیم. انسانهای خاص بسیاری در زندگی کودکان هستند که میتوانند با هدیه دادن از آنها تشکر کنند. این کتاب به کودکان این قدرت شگفتانگیز را میدهد تا با اعتمادبهنفس و شادمانی بیشتر قدردان داشتههایشان باشند و آنها را با دیگران هم قسمت کنند.
وال.ای یک ربات زباله جمع کن بود.
یک روز، سفینهای روی زمین نشست و او با ربات جدیدی آشنا شد. ایوا، ربات جدید، قرار بود دنبال چیز خاصی بگردد. وال.ای خیلی دلش میخواست با او دوست شود.
در کتاب تخته بازی سرزمین دایناسورها، کودکان وارد دنیای دایناسورها میشوند و در خلال بازیهای مختلف با بیش از ۳۰ نوع دایناسور آشنا میشوند. ویژگی هرکدام از آنها، خزنده بودنشان، توانایی یا عدم توانایی برای پرواز، غذاهایی که میخورند و همینطور محل زندگیشان به طور خلاصه در کتاب توضیح داده شده است. نامهای دشوار دایناسورها بر خلاف تصور برای کودکان بسیار جذاب است.
تمرینهای مجموعهی «باشگاه تفکر و خلاقیت»، ذهن کودکان را برای یادگیری، فعال نگه میدارد تا مهارتهای مغزی خود را پرورش دهند. این مجموعهی بومیسازیشده، سعی دارد بستری مناسب برای تقویت کارکردهای پیچیدهی مغز دانشآموزان دورهی دبستان ایجادد کند تا با موضوعات متنوع مواجه شوند و قوهی تخیل و منطق خود را به کار گیرند.
هیولاها یواشکی به دنیای آدمها میرفتند و بچهها را میترساندند و جیغهایشان را جمع میکردند تا شهرشان را سرپا نگه دارند. یک روز، یک دختر کوچولو به شهر هیولاها آمد و ماجراهای عجیبی اتفاق افتاد.
تمرین های مجموعه ی (باشگاه تفکر وخلاقیت)،ذهن کودکان را برای یادگیری ،فعال نگه می داردتا مهارت های مغزی خود را پرورش دهند. این مجموعه بومی سازه شده، سعی دارد بستری مناسب برای تقویت کارکرد های پیچیده ی مغز دانش آموزان دوره ی دبستان ایجاد کند تا با موضوعات متنوع مواجه شوند و قوه ی تخیل ومنطق خود را به کار گیرند.
دو سنجاب شکمو به نامهای «سایریل» و «بروس» باهم سر آخرین میوهی کاج مسابقه میدهند. با آنها همراه شوید و مسابقهشان را خوب تماشا کنید!
داستانی جذاب و خواندنی دربارهی دوستی و تقسیمکردن.
رؤیاها همان آرزوهایی هستند که به امید زندگی زیباتر و شادتر ما را فراتر از روزمرگیها پیش میبرند.
در دنیای شگفتانگیز خیال همهچیز از ثطرههای باران گرفته تا شکوفههای معطر در دستان ماست.
در خیال راههایی به سمت نور پیدا میشود که حتی در صورت محال بودن در واقعیت، زمینهساز رهایی و نجات میشوند.
زندگی بدون رؤیا و خیال، جامعهای بدون امید و آرزو به همراه خواهد آورد که اعضای آن برای آیندهای بهتر تلاش میکنند و انگیزهای ندارند.
پس به رؤیاهایت بگو چقدر برایت عزیز هستند.
به رؤیاهایت بگو که میتوانی و میشود، چون رؤیا خود تویی.
«تانیشا» در درس ورزش باید از دیوارِ سنگنوردی بالا برود، ولی وقتی میفهمد خیلی پُر زور نیست و هیچوقت نمیتواند به اندازهی دوستش از دیوار بالا برود، دلسرد و ناامید میشود، اما «قوی بودن» شاید چیزی بیشتر از پُر زور بودن است!
او به کمک خانوادهاش یاد میگیرد که میتواند قوی باشد اگر...
«هلن کلر» وقتی خیلی کوچک بود، یک بیماریِ نادر گرفت و این بیماری او را نابینا و ناشنوا کرد. او ناگهان متوجه شده بود که دیگر نه میتواند ببیند و نه چیزی را بشنود و برای همین ارتباط برقرار کردن با دنیای بیرون و اطرافیان برایش تقریباً ناممکن شده بود.
وقتی هلن شش ساله بود، با فردی آشنا شد که زندگیاش را برای همیشه عوض کرد؛ معلمش، «آن سالیوان». با کمکهای خانم سالیوان، هلن یاد گرفت که چطور با زبان اشاره صحبت کند و خط بریل را بخواند. او که حالا میتوانست خودش را به دیگران ثابت کند، در بزرگسالی به یک فعال اجتماعی تبدیل شد و مردم را به جنگ با ناتوانیها و دیگر مشکلات تشویق میکرد.