یکدفعه چشمش به زنی افتاد که با چادری سفید رویش را محکم پوشانده بود. چشمهای زن برق میزد و بینی بزرگ و گُلیاش از صورتش بیرون زده بود. نرگس از ترس جیغ کشید، پایش لرزید و از بالای پلهها افتاد پایین. زن مثل سایهای شناور از کنارش گذشت و از پلهها بالا رفت. نرگس جیغ کشید: «تو کی هستی؟ کجا میری؟» و دستش را دراز کرد وچادر زن را گرفت و کشید. چادر روی زمین افتاد. هیچکس میان چادر نبود
افسانه های این ور آب
افسانه های آن ور آب روایتی تازه از افسانه های ملت های دیگر است.زبان روان و گاه شوخ و بازیگوش راوی به این افسانه ها حال و هوایی تازه داده و آن ها را برای مخاطب خواندنی تر کرده است. این افسانه ها که از قون ها و کشورهای گوناگون انتخاب شده اند در کنار افسانه های این ور آب مجموعه ای از 352 افسانه اند 352 افسانه که نشان میدهند با وجود شرایط اقلیمی مختلف،افسانه ها به یک خانواده ی بزرگ جهانی تعلق دارند در این جهان ماه پیشانی و بلور خانم و سیندرلا در حقیقت خواهرای تنی هم اند خواهرهایی که دردری مشترک دارند از تبعیض بی عدالتی رنج میبرند و در آخر با صبر و بردباری پیروز میشوند و به خوشبختی می رسند.
افسانه های آن ور آب روایتی تازه از افسانه های ملت های دیگر است.زبان روان و گاه شوخ و بازیگوش راوی به این افسانه ها حال و هوایی تازه داده و آن ها را برای مخاطب خواندنی تر کرده است. این افسانه ها که از قون ها و کشورهای گوناگون انتخاب شده اند در کنار افسانه های این ور آب مجموعه ای از 352 افسانه اند 352 افسانه که نشان میدهند با وجود شرایط اقلیمی مختلف،افسانه ها به یک خانواده ی بزرگ جهانی تعلق دارند در این جهان ماه پیشانی و بلور خانم و سیندرلا در حقیقت خواهرای تنی هم اند خواهرهایی که دردری مشترک دارند از تبعیض بی عدالتی رنج میبرند و در آخر با صبر و بردباری پیروز میشوند و به خوشبختی می رسند.