خیلی از بازرگانان در میان آن جمع خواستند کنیز را بخرند، اما دختر به هیچکدام راضی نشد. دستِآخر صاحب کنیز رو کرد به دختر و گفت: «پس خودت یکی را انتخاب کن. به این جمع نگاه کن و خودت یکی را از میان آنها انتخاب کن تا تو را به او بفروشم.»کنیز بهدقت به چهرهی آدمهایی که دورتادورش را گرفته بودند نگاه کرد و یکدفعه چشمش به علیمجدالدین افتاد که گوشهای ایستاده بود. یک آن احساس کرد قلبش بهشدت به تپش افتاده. بیاختیار دستش را بلند کرد و انگشتش را بهسمتِ او گرفت. گفت: «این همان مردی است که دلم می...
سفارش های ثبت شده پس از ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، از ۵ فروردین ماه ۱۴۰۴ ارسال خواهد شد.
گورشاه 1 (دختران گمشده)
برگشت سمت من. دختري هم كه نشسته بود كنارش، برگشت رو به من. از عقب افتادم روي زمين و با دست و پا خودم را كشيدم عقب. هيچ كدام صورت نداشتند. تمام سر و صورتشان پوشيده از موي بلند و سياه بود. يكهو همان موجودي كه نشسته بود سمت چپ و من فكر مي كردم ركساناست، روي زانوهايش بلند شد و دستش را به سمت من دراز كرد. خودم را كشيدم عقب. هر دو نفرشان داشتند روي زانوها به سمت من مي آمدند. مي خواستم از جايم بلند شوم و بدوم بيرون و برگردم توي حفره اي كه از آن بيرون آمده بودم اما نمي توانستم.
نيما كه از حقيقي بودن همه ي اتفاقات رخ داده در كتاب هاي خون آشام او آگاهي دارد، از نويسنده مي خواهد تا در پيدا كردن خواهرش، ركسانا، كمكش كند، اما او اين درخواست را نمي پذيرد تا اينكه متوجه گم شدن دخترهاي ديگري هم مي شود.
نويسنده كه سال ها است از ماجراهاي عجيب و ترسناك فاصله گرفته و ديگر ردي از خون آشام ها در زندگي اش نيست، باري ديگر به جهاني كشيده مي شود كه حتي تصورش هم وحشتناك و دلهره آور است.
از همین نویسنده
ملکه زیر لب چیزی گفت و دستهایش را از هم باز کرد. ناگهان قامتش به اندازهی کوهی بلند شد، دستهایش به بالهای سیاه بزرگی تبدیل شدند و سرش به شکل اژدهایی درآمد. بدرباسم بیدرنگ برگشت و شروع کرد به دویدن. از شهر خارج شد. داشت با تمام قدرت در بیابان میدوید که احساس کرد صدای بالهای اژدها را میشنود. چند لحظه بعد اژدها مقابل او روی زمین نشست. بدرباسم برگشت و در جهت مخالف شروع کرد به دویدن که یکدفعه پنجههای بزرگ اژدها را دورِ بدنش احساس کرد. اژدها او را از زمین بلند کرد و به آسمان برد.
نسیم خنکی را احساس می کردم که به صورتم می خورد و بویی شبیه بوی چمن توی دماغم پیچیده بود. دخترم داشت از یک جایی خیلی دور صدایم می کرد. صدای قدم هایش را می شنیدم که داشت به من نزدیک می شد. چند لحظه بعد احساس کردم جایی چند قدمی ام ایستاده. دوباره مرا صدا کرد. آن وقت صدای قدم هایش را شنیدم که دور شدند. هنوز داشت صدایم می زد. بعد احساس کردم یک جایی ایستاده و دارد گریه می کند. خواستم سرم را بلند کنم و صدایش کنم. بگویم اینجا هستم. بگویم بیاید پیشم، اما نمی توانستم. حال آدمی را داشتم که فلج شده باشد. با تمام توانم سعی کردم دست ها و پاهایم را تکان بدهم، اما نمی توانستم. صدای دخترم داشت دور می شد. حتی دیگر صدای قدم هایش را نمی شنیدم. تا اینکه یک دفعه دست کوچکش را حس کردم که روی شانه ام قرار گرفت. گفت: «پاشو، بابا! دیگه وقتشه. پا شو!»
گمانم نیم ساعتی گذشته بود و در این مدت جز صدای چک چک آب هیچ صدای دیگری نشنیده بودم. بعید می دانستم کسی آن بیرون در کمینمان باشد، چون در تمام این مدت می توانست بیاید تو. با یک شمشیر که حتی بلد نبودیم از آن استفاده کنیم، چه کاری از دست ما برمی آمد؟ خیلی راحت می توانست بیاید تو و کلکمان را بکند. بلاخره دیر یا زود هم سروکله شان پیدا می شد و ما را آنجا گیر می انداختند. فکر کردم تا دیر نشده باید آن غار را، که هیچ راهی به جایی نداشت، ترک کنیم. این بود که دستم را از بغل گذاشتم روی شانه ی نیما و تکانش دادم. آهسته گفتم: «نیما!»
سایر کتاب های همین ناشر
وقتی در بالابر باز میشود، تنها چیزی که توماس به یاد میآورد اسم کوچکش است. ولی او تنها نیست. گروهی از پسرهای هم سن و سالش ورود او را به هزارتو خوشامد میگویند. هیچ کس نمیداند چرا به هزارتو آمده یا چه اتفاقی برای جهان بیرون افتاده است. اما ناگهان دختری وارد هزارتو میشود که پیامی به همراه دارد: یا راهی به بیرون پیدا کنید یا همگی هلاک خواهید شد.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
مجموعه کتاب وگی ورجه نوشته جاناتان لاندن است. ناصر کشاورز این بار هم مثل مجموعهی میمینی با شعرهای شاد و دوستداشتنی کوچولوها و البته بزرگترها را عاشق کتاب خواندن میکند.
مواظبباش جینا
نگذار آن دستهای پیر و چروکیده،
تو را هم توی آینه بِکشند!
سیپتیموسهیپ مهر و موم اتاقی فراموش شده در قصر را باز میکند و بعد از پانصد سال روح ملکه ادلدردا از زندان آزاد میشود.
اکنون ملکه ادلدردا برای اجرای نقشهی شیطانیاش و ناپدید کردن سیپتیموس، باید از نفوذ جینا بر برادرش سیپتیموس و دانش و استعداد کیمیاگر معروف مارسل لوس کمک بگیرد.
ایمی دلش می خواهد مثل مادرش روزنامهنگار شود به همین دلیل با جودی تصمیم میگیرند در زونامه خر هیجانانگیز تهیه و چاپ کنند اما در شهرشان اتفاق مهمی نمیافد. آنها مطلبی درباره اژهای دریاچهی اسکاتلند میخوانند و تصمیم میگیرند در دریاچه شهرشان دنبال مار غولپیکر آبی بگردند…
جین ایر دختری زیبا و جوان به عنوان معلم سرخانه به عمارت اشرافی آقای دوچستر میرود. خیلی زود بین این دو رابطهای عاشقانه شکا میگیرد. اما افشای رازهایی از زندگی گذشتهی دوچستر و سرنوشت همسرش این رابطه را بر هم میزند. جین ایر از آنجا میرود،اما خاطرهی عشق دوچستر آسودهاش نمیگذارد.
پانزده سال است که اهالی آرالوئن در صلح و صفا روزگار میگذرانند، چرا که مورگاراث اهریمنی نتوانسته پایش را از کوهستان باران و ظلمت بیرون بگذارد. اما او بار دیگر دسیسه کرده است.
گیلان، ویل و دوستش هوراس که جنگجویی جوان است، در ماموریت ویژهای به سرزمین همسایه میروند، ولی اهالی یا فرار کرده و یا اسیر شدهاند. مورگاراث چه نقشهای دارد؟ آیا ویل و هوراس میتوانند سرزمینشان را نجات دهند؟
جودی دمدمی ملکهی نوشتن فهرست است. او فهرستی از لقبهایی که به برادرش داده و فهرستی از هدیههای مورد علاقهاش دارد. و حتی فهرستی از فهرستهایش.
تا اینکه روزی چشمش به فهرست پیماهای مرموز مامانبزرگ لو میافتد. توی آن فهرست کارهایی عجیب و غریب نوشته شده: سوار فیل بشوم، توی یک قلعه بخوابم،اهرام مصر را ببینم…
وااای!حالا این فهرست پیمانهای چی هست؟
روایت داستان عاشقانه های کلاسیک (مانون لسکو) در قالب نمایش و اُپرا بارها روی صحنه رفته که از مهمترین آنها میتوان به اثر جاکوموپوچینی، آهنگساز شهیر ایتالیایی، اشاره کرد.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
رمان های جاویدان جهان (جزیره اسرار آمیز جلد اول) داستان پنج مرد است که بالنشان در جزیرهای ناشناخته و خالی از سکنه در اقیانوس آرام سقوط میکند. آنها تمام هوش و مهارت خود را به کار میگیرند تا بتوانند در جزیره زنده بمانند و زندگی کنند ولی این تمام ماجرا نیست…
در کتاب میمینی چه دوست نازنینی میمینی یاد میگیرد که اگر چیزی را پیدا کرد آن را به صاحبش برگرداند.
مجموعه کتاب های (رنگ رنگ رنگم کن) تلفیقی از آموزش و هنر و سرگرمی است. برای رسیدن به هدف های آموزشی، چیستان های طراحی شده اند که موضوع آنها شامل مهمترین چیزهایی است که کودک با آنها سر و کار دارد.
راز پدر در این شهر چیست؟
آقای گیدئون شغل ثابتی ندارد و دائم در سفر است و دخترش آبیلین را هم با خود میبرد. پدر که نگران آبیلین است او را به شهر مانیفست میفرستد که رازهایی دارد. دوشیزه سادی، پیشگوی شهر داستانهایی برای آبیلین تعریف میکند که همهمردم مانیفست در آنها حضور دارنند جز پدرش!
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
مثل نامهای ولی
توی هیچ پاکتی
جا نمیشوی
جعبهی جواهری
قفل نیستی ولی
وا نمیشوی
مثل میوه خواستم بچینمت
میوه نیستی، ستارهای
از درخت آسمان جدا نمیشوی
دخترکی یتیم از خانهی قیم بیرحم خود میگریزد و در خانهی زوجی پناه میگیرد که نزدیک کلیسا زندگی می کنند. پسر اسقف پس از سالها نزد پدر خود بازمیگردد و این دو درگیر عشقی پرفراز و نشیب میشوند…
کلاس اول دبستان فرصتی طلایی برای کتابخوان شدن کودکان ماست و کتاب درسی برای پرورش مهارت روانخوانی و کتابخوانی کودکان کافی نیست. اگر میخواهید دانشآموز کلاس اولیتان در همان ماههای اول آموزش، حروف الفبا را بهخوبی یاد بگیرد. از معجزه داستانخوانی غافل نشوید. هرکدام از کتابهای کلاس اولی، کتاب اولی براساس حروفی نوشتهشدهاند که کلاس اولیها درس به درس با آنها پیش میروند. با این شیوه کودک میتواند هرزمان با آموزش حروف مدرسه، کتاب داستان مربوط به همان حروف را بهتنهایی بخواند و از همان ماههای اول لذت باسواد شدن را بچشد. سپس با انجام فعالیتهای پایانی هر کتاب و خواندن جملههایی طولانیتر، دایره واژگان را گسترش دهد.
کتاب تخت خواب بزرگ من قشنگه (دایان دیگه بزرگه 4)، اثر آماندا لی ، با ترجمه مهدی حجوانی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1401 توسط انتشارات افق ، به چاپ رسیده است.
توضیحات کتاب رمان های سه گانه فونکه-1-سیاه قلب - این کتاب پر از ماجراهای تخیلی است و خواننده در آن مرزی بین دنیای خیال و واقعیت احساس نمی کند. آدم ها وارد دنیای داستان می شوند و شخصیت های داستانی وارد دنیای واقعی، خواننده چنین اتفاق های عجیبی را در زندگی ( مو و مگی ) که حسابی با کتاب ها قاطی شده اند، باور می کند و از خواندنش لذت می برد. این کتاب پر ماجرا، دلهره آور و جذاب، می تواند هدیه ی خوبی باشد برای بچه های کتاب خوان و نوجوان های ماجراجویی که هنوز طعم کتاب های فانتزی را نچشیده اند.
متن این داستانها با نشانهها و حرفهایی که کلاس اولیها از درس ۱ تا ۱۸ کتاب فارسی اول دبستان یاد گرفتهاند، نوشته شده است. این کتابها برای بچههای کلاس دومی و کلاس سومی هم که میخواهند مهارت بیشتری در خواندن کلمههای مشکل و روانخوانی پیدا کنند، مناسب است.
سطح 5 از مجموعه کتاب کلاس اولی، کتاب اولی: برای نوسوادانی که کتاب فارسی اول دبستان را تمام کردهاند و میخواهند با خواندن داستانهای طولانیتر مهارت روانخوانی و درک مطلب خود را افزایش دهند.
کتابهای سطح 4 و سطح 5 این مجموعه برای تقویت روانخوانی کلاس دومیها پیشنهاد میشود.
اتحاد جادوگرها خطر جدیدی دنیای توماس وارد، شاگرد محافظ را دوباره به هم میزند. توماس یاد گرفته است که چطور با بوگارتها و اشباح مبارزه کند، اما سه قبیله از جادوگرها تصمیم گرفتهاند با کمک یکدیگر شیطانِ خطرناکی را آزاد کنند. توماس و محافظ دوباره به سفری پرماجرا میروند، اما آیا توماس وقتی با قدرتمندترین دشمنش برخورد کند، موفق خواهد شد؟